دستاشو مشت کرده بود

دستاشو مشت کرده بود..
پرسیدم توی مشتت چیه؟!
گفت:خودتــــ نگاه کن
دستاشو گرفتم و اروم باز کردم...

توی دستاش چیزی نبود!!!
گفتم: چیزی نیست که....!
دستامو که توی دستاش بود فشرد و گفت:
نبود... ولی\"حالا هست\"!
دستام گرم شد و اون لبخند زد...
دیدگاه ها (۲)

- دلم جایی را میخواهد- که تنها ما باشیم و خودمان...- مــــ❤ـ...

زندگی را دوست دارم نه در قفس* *عشق...

عید امسال بدون هادی -_-عیدت مبااااارک کاپیتان:'(:'(اینم اهنگ...

مهدیمووووووون عشقه^__^

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط