نگران حرف مردم اگر نبودم

نگرانِ حرفِ مردم اگر نبوديم
مسيرِ زندگيمان طور ديگرى رقم ميخورد
دوست داشتن هايمان را راحت تر جار ميزديم
لباسى را بر تن ميكرديم كه سليقه ى واقعيمان بود
آرايشى ميكرديم كه دوست داشتيم
دلمان كه ميگرفت، مهم نبود كجا بوديم بى دغدغه اشك ميريختيم
صداى خنده هايمان تا آسمانِ هفتم ميرفت
با پدر و مادرمان دوست بوديم
حرفِ يكديگر را ميخوانديم، نگرانِ حرفِ مردم اگر نبوديم
خودمان براى خودمان چهارچوب تعريف ميكرديم
روابطمان را نظم ميداديم
دخترها و پسرهايمان حد و مرزِ خودشان را ميشناختند
نيمى از دوست داشتن هايمان به ازدواج منجر ميشد
نگران حرف مردميم كه چگونه رفتار كنيم كه مبادا پشت سرمان حرف بزنند
كه مبادا از چشمشان بيفتيم
كه مبادا قطع شود روابط خانوادگيمان
ما در دورانى هستيم كه نه براى خودمان براى مردم زندگى ميكنيم!
--------------------------------------------☆☆
📸
دیدگاه ها (۱)

دقیقا اون روز و لحظه ای که فکر کنی تو زندگیت میتونی به یکی ت...

اینکه نگفتی دوستم داری مثل این بود که در جنینی سقط بشم!بگو د...

سال دو هزار و بیست میلادی بودمادربزرگتان می‌گفتبهار عجیبی بو...

دیگر نه می پرسم ،نه اعتراض می کنم ،نه افسوس می خورم ...فقط م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط