باز #عصر و بوی یاس خیال تو مست شدن احساسم بر پیچک تنهائی من در بی کران شراب چشمان تو شُرشُر دلتنگی بر بام شعر من رقص واژه ها و دلبری قاصدک نگاه تو #عصری تابستونی و بی نهایت خزان در امتداد حریر رد پای تو بر چشمان من