گاهی یک تلنگر کافیست
#گاهی_یک_تلنگر_کافیست
✍ ️به نام خدا
قضیه ای که تعریف میکنم برای سه چهار سال پیشه و الان بحمدلله تونستم که خودمو خلاص کنم ...
منم یه آدمم از پسرای پیغمبر هم بالاتر نبودم که نتونم نسبت به عزیز ترین نزدیکانم احساس #حسادت نکنم ؛ زندگی برای هر آدمی روی خوش و بد داره و دیر و زود نوبتت میشه ولی زمانی که موقعیتهای خوب داره برای کسانی که زندگیشون با روزگارت گره خورده پیش میاد اینجاست که #شیطان دست به کار میشه که وارد قلبت بشه ؛ از وقتی خودمو شناختم سعی کردم که ذره ذره پیش #خدا آبرو جمع کنم هر چند میدونم رو سیاهم پیشش خیلی کم و کاستی دارم ؛ احادیثی دیده بودم که حسادت مثل آتش همه ایمانتو میسوزونه و ... بعدش هیچ، تو هستی و یه دست خالی ...نمیتونستم باهاش کنار بیام باید یه کاری میکردم چطور سر به سجده میذاشتم اونوقت یک چنین #گناه نابخشودنی توی دلم باشه اصلا مگه میشه با سوختن کنار اومد یا باید زود دست به کار بشی یا همه چی خاکستر میشه .
🔸 کتاب های خاک خورده زیادی توی کتابخونه بود الان وقتش بود که استفاده کنم ... کتاب #چهل_حدیث #امام_خمینی (ره) (حدیث در مورد حسادت ) بعد از توضیح ؛راهکار عملی این بود باید برخلاف آنچه که توی قلبت بود عمل میکردی و این ریا نبود چون نیت اصلاح نفسه ... شروع کردم از جان و دل مایه گذاشتن تا میتونستم محبت کردم به هر شکلی که به ظاهر دارم کمک میکنم ولی در واقع داشتم خودمو نجات میدادم سر سجاده بعد از نماز دعا میکردم : خدایا بیشتر بهش بده ؛ خدایا هرآنچه که از خیره نصیبش کن از نذر صلوات و...
🔹 اگه کاری میخواست نهایت تلاشمو میکردم جوری که سعی کردم همیشه در کنارش باشم به عنوان یه پشتیبان تا اینکه گذشت و گذشت و یه روزی به خودم اومدم که دیگه اثری از اون جرقه های سوزان توی دلم نبود با غمش ناراحت میشدم و با خوشحالیش خوشحال؛ اونقد ظاهرا تمرین کردم که واقعا به قلبم هم نفوذ کرد . حالا اما من برای همون شخصی که روزی بهش حسادت میکردم( که البته خودش چیزی نفهمید حداقل من اینطور حس میکنم دلیلش هم این بود که زود بهش رسیدگی کردم) الان تبدیل شدم به یه فردی که واسه هر شرایطی میشه روش حساب کرد و پیش خدا از این امتحان سربلند بیرون اومدم (البته میدونم که همش لطف خودش بود ) . سعی کردم لبّ مطلب رو ادا کنم اگه کم و کاستی بود به لطف خودتون ببخشید راستش سخته که توی چند خط خلاصه کرد .
💢 اینو تعریف کردم برای دوستانی که گاهی توی قلبشون یه چیزایی هست که هر روز دارن با خودشون تکرار میکنن و این تکرار شدنها باعث میشه که برات عادی بشه و اینجاست که دیگه اگر هم انجامش بدی دیگه برات مهم نیست. با بدی هامون کنار نیایم جنگ واقعی یعنی روبروی خودت وایستادن . برای همه مون آرزوی پیروزی میکنم .
✅ کانال نجات از گناه
https://t.me/joinchat/AAAAAD7uXr39uNz7sKHr2A
✍ ️به نام خدا
قضیه ای که تعریف میکنم برای سه چهار سال پیشه و الان بحمدلله تونستم که خودمو خلاص کنم ...
منم یه آدمم از پسرای پیغمبر هم بالاتر نبودم که نتونم نسبت به عزیز ترین نزدیکانم احساس #حسادت نکنم ؛ زندگی برای هر آدمی روی خوش و بد داره و دیر و زود نوبتت میشه ولی زمانی که موقعیتهای خوب داره برای کسانی که زندگیشون با روزگارت گره خورده پیش میاد اینجاست که #شیطان دست به کار میشه که وارد قلبت بشه ؛ از وقتی خودمو شناختم سعی کردم که ذره ذره پیش #خدا آبرو جمع کنم هر چند میدونم رو سیاهم پیشش خیلی کم و کاستی دارم ؛ احادیثی دیده بودم که حسادت مثل آتش همه ایمانتو میسوزونه و ... بعدش هیچ، تو هستی و یه دست خالی ...نمیتونستم باهاش کنار بیام باید یه کاری میکردم چطور سر به سجده میذاشتم اونوقت یک چنین #گناه نابخشودنی توی دلم باشه اصلا مگه میشه با سوختن کنار اومد یا باید زود دست به کار بشی یا همه چی خاکستر میشه .
🔸 کتاب های خاک خورده زیادی توی کتابخونه بود الان وقتش بود که استفاده کنم ... کتاب #چهل_حدیث #امام_خمینی (ره) (حدیث در مورد حسادت ) بعد از توضیح ؛راهکار عملی این بود باید برخلاف آنچه که توی قلبت بود عمل میکردی و این ریا نبود چون نیت اصلاح نفسه ... شروع کردم از جان و دل مایه گذاشتن تا میتونستم محبت کردم به هر شکلی که به ظاهر دارم کمک میکنم ولی در واقع داشتم خودمو نجات میدادم سر سجاده بعد از نماز دعا میکردم : خدایا بیشتر بهش بده ؛ خدایا هرآنچه که از خیره نصیبش کن از نذر صلوات و...
🔹 اگه کاری میخواست نهایت تلاشمو میکردم جوری که سعی کردم همیشه در کنارش باشم به عنوان یه پشتیبان تا اینکه گذشت و گذشت و یه روزی به خودم اومدم که دیگه اثری از اون جرقه های سوزان توی دلم نبود با غمش ناراحت میشدم و با خوشحالیش خوشحال؛ اونقد ظاهرا تمرین کردم که واقعا به قلبم هم نفوذ کرد . حالا اما من برای همون شخصی که روزی بهش حسادت میکردم( که البته خودش چیزی نفهمید حداقل من اینطور حس میکنم دلیلش هم این بود که زود بهش رسیدگی کردم) الان تبدیل شدم به یه فردی که واسه هر شرایطی میشه روش حساب کرد و پیش خدا از این امتحان سربلند بیرون اومدم (البته میدونم که همش لطف خودش بود ) . سعی کردم لبّ مطلب رو ادا کنم اگه کم و کاستی بود به لطف خودتون ببخشید راستش سخته که توی چند خط خلاصه کرد .
💢 اینو تعریف کردم برای دوستانی که گاهی توی قلبشون یه چیزایی هست که هر روز دارن با خودشون تکرار میکنن و این تکرار شدنها باعث میشه که برات عادی بشه و اینجاست که دیگه اگر هم انجامش بدی دیگه برات مهم نیست. با بدی هامون کنار نیایم جنگ واقعی یعنی روبروی خودت وایستادن . برای همه مون آرزوی پیروزی میکنم .
✅ کانال نجات از گناه
https://t.me/joinchat/AAAAAD7uXr39uNz7sKHr2A
۸.۷k
۱۲ آذر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.