ای دل به کوی او ز که پرسم که یار کو
ای دل به کوی او ز که پرسم که یار کو
در باغِ پر شکوفه که پرسد بهار کو
نقش و نگارِ کعبه نه مقصودِ شوق ماست
نقشی بلندتر زدهایم، آن نگار کو
جانا، نوای عشق خموشانه خوشتر است
آن آشنای ره که بوَد پردهدار کو
ماندم در این نشیب و شب آمد، خدای را
آن راهبر کجا شد و آن راهوار کو
ای بس ستم که بر سرِ ما رفت و کس نگفت
آن پیکِ رهشناسِ حکایتگزار کو
چنگی به دل نمیزند امشب سرود ما
آن خوشترانهی چنگیِ شبزندهدار کو
ذوقِ نشاط را می و ساقی بهانه بود
افسوس، آن جوانیِ شادیگسار کو
یک شب چراغِ روی تو روشن شود، ولی
چشمی کنار پنجرهی انتظار کو
خون هزار سروِ دلاور به خاک ریخت
ای سایه، هایهای لبِ جویبار کو؟
#هوشنگ_ابتهاج #سایه
در باغِ پر شکوفه که پرسد بهار کو
نقش و نگارِ کعبه نه مقصودِ شوق ماست
نقشی بلندتر زدهایم، آن نگار کو
جانا، نوای عشق خموشانه خوشتر است
آن آشنای ره که بوَد پردهدار کو
ماندم در این نشیب و شب آمد، خدای را
آن راهبر کجا شد و آن راهوار کو
ای بس ستم که بر سرِ ما رفت و کس نگفت
آن پیکِ رهشناسِ حکایتگزار کو
چنگی به دل نمیزند امشب سرود ما
آن خوشترانهی چنگیِ شبزندهدار کو
ذوقِ نشاط را می و ساقی بهانه بود
افسوس، آن جوانیِ شادیگسار کو
یک شب چراغِ روی تو روشن شود، ولی
چشمی کنار پنجرهی انتظار کو
خون هزار سروِ دلاور به خاک ریخت
ای سایه، هایهای لبِ جویبار کو؟
#هوشنگ_ابتهاج #سایه
۱۹.۶k
۱۲ فروردین ۱۴۰۱