شهادت باب الحوائج امام موسی کاظم علیه السلام تسلیت باد
#شهادت_ باب الحوائج امام موسی کاظم علیه السلام تسلیت باد
#امام_کاظم_علیه_السلام 🔹 السّلامُ عَلیکَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍلإِْﻣَﺎمُ ﺍلعاَﺑِﺪُ🔹
السّلامُ ﻋَﻠَﻴﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍلإِْﻣَﺎمُ ﺍﻟﺴَّﻴِّﺪُ ﺍﻟﺮَّﺷِﻴﺪُ
تا که نگه به حال پریشانی ام کنی /
یا که نظر به گریه ی کنعانی ام کنی / پرواز میکنم طرف کاظمین تو /
تنها به این بهانه که زندانی ام کنی /
پرپر شدی و آمده ام پرپرت شوم /
این دفعه آمدم که تو قربانی ام کنی /
شرمنده ام ز روی تو,بی پرده واضح است /
امشب اگر نظر تو به پیشانی ام کنی /
دریا شدم فقط به همین شوق بی کران /
تا بی عصا بیایی و طوفانی ام کنی /
تا نوکر رضای تو و دخترت شوم /
این بود علتش که تو ایرانی ام کنی /
آقا کویر خشک ثواب است عمر من /
من گریه میکنم که تو بارانی ام کنی /
موسای عیسوی دم این خانواده ای /
نا برده رنج گنج به بغداد داده ای /
من بوسه میزنم به دو دست کریم تو /
پرواز کرده ام که شوم یاکریم تو / «پرسیده ام ز مادرم او هم خبر نداشت»/
یعنی که هستم از رفقای قدیم تو /
دنیا تویی بهشت تویی عاقبت تویی /
پس عالمین هست همیشه مقیم تو /
من جای ردّ پای شما پا گذاشتم /
من میروم ز پیچ و خم مستقیم تو / *باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است/
باز این چه ماتم است که گشته سهیم تو /
این ها به جای آب به تو زهر می دهند/
رحمی نمیکنند به حال وخیم تو /
این ها ز پاره ی جگرت حرف می زنند /
این ها چقدر پشت سرت حرف می زنند /
از ضربه ی لگد کمرت درد می کند /
خوردی زمین و حال,سرت درد می کند /
لرزش نشسته است به دست دعای تو /
آقا تمام بال و پرت درد می کند /
بر چشم خیستان ته این چاه لعنتی /
تا نور می خورد بصرت درد می کند /
دستان بسته ات سپر تازیانه شد /
جسمت,تنت,سرت,سپرت درد می کند /
هر چه که شد ولی به تنت نیزه ای نخورد /
پیراهن تو را که کسی با خودش نبرد /
هرچه که شد ولی سرت از تن جدا نشد /
هرچه که شد ولی کفنت بوریا نشد /
با ضربه ی لگد بدنت پشت و رو نگشت /
همراه نیزه ها که سرت جا به جا نشد /
سر نیزه ای به سقف دهان تو جا نشد /
جسم شما سه روز به جایی رها نشد /
جسمت به زیر آفتابی نرفته است /
ناموس تان به بزم شرابی نرفته است/
#امام_کاظم_علیه_السلام 🔹 السّلامُ عَلیکَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍلإِْﻣَﺎمُ ﺍلعاَﺑِﺪُ🔹
السّلامُ ﻋَﻠَﻴﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍلإِْﻣَﺎمُ ﺍﻟﺴَّﻴِّﺪُ ﺍﻟﺮَّﺷِﻴﺪُ
تا که نگه به حال پریشانی ام کنی /
یا که نظر به گریه ی کنعانی ام کنی / پرواز میکنم طرف کاظمین تو /
تنها به این بهانه که زندانی ام کنی /
پرپر شدی و آمده ام پرپرت شوم /
این دفعه آمدم که تو قربانی ام کنی /
شرمنده ام ز روی تو,بی پرده واضح است /
امشب اگر نظر تو به پیشانی ام کنی /
دریا شدم فقط به همین شوق بی کران /
تا بی عصا بیایی و طوفانی ام کنی /
تا نوکر رضای تو و دخترت شوم /
این بود علتش که تو ایرانی ام کنی /
آقا کویر خشک ثواب است عمر من /
من گریه میکنم که تو بارانی ام کنی /
موسای عیسوی دم این خانواده ای /
نا برده رنج گنج به بغداد داده ای /
من بوسه میزنم به دو دست کریم تو /
پرواز کرده ام که شوم یاکریم تو / «پرسیده ام ز مادرم او هم خبر نداشت»/
یعنی که هستم از رفقای قدیم تو /
دنیا تویی بهشت تویی عاقبت تویی /
پس عالمین هست همیشه مقیم تو /
من جای ردّ پای شما پا گذاشتم /
من میروم ز پیچ و خم مستقیم تو / *باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است/
باز این چه ماتم است که گشته سهیم تو /
این ها به جای آب به تو زهر می دهند/
رحمی نمیکنند به حال وخیم تو /
این ها ز پاره ی جگرت حرف می زنند /
این ها چقدر پشت سرت حرف می زنند /
از ضربه ی لگد کمرت درد می کند /
خوردی زمین و حال,سرت درد می کند /
لرزش نشسته است به دست دعای تو /
آقا تمام بال و پرت درد می کند /
بر چشم خیستان ته این چاه لعنتی /
تا نور می خورد بصرت درد می کند /
دستان بسته ات سپر تازیانه شد /
جسمت,تنت,سرت,سپرت درد می کند /
هر چه که شد ولی به تنت نیزه ای نخورد /
پیراهن تو را که کسی با خودش نبرد /
هرچه که شد ولی سرت از تن جدا نشد /
هرچه که شد ولی کفنت بوریا نشد /
با ضربه ی لگد بدنت پشت و رو نگشت /
همراه نیزه ها که سرت جا به جا نشد /
سر نیزه ای به سقف دهان تو جا نشد /
جسم شما سه روز به جایی رها نشد /
جسمت به زیر آفتابی نرفته است /
ناموس تان به بزم شرابی نرفته است/
۳.۱k
۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.