بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ قسمت دوم :
و نیز ممکن است امری را خداوند متعال بر اساس مقدرات اندازهها قضای حتمی کرده باشد.
همچنین، بسیاری از قسمتها را خود انسان رقم میزند، حال چه بداند و چه نداند. مثل کسی که به اختیار خود، جوانی را در بطالت میگذراند و در بزرگسالی، با مشکلات فراوانی مواجه میگردد و سرنوشت دنیوی و اخروی او به نوع دیگری رقم میخورد.
ازدواج نیز از این قواعد مستثی نمی باشد. ممکن است که دو طرف، به طور ناگهانی یکدیگر را ببینند و از هم خوش شان بیاید؛ و البته این ناگهانی نیز از نظر ما چنین است، چون عللش را نمی دانستیم، اما در چارچوب قواعد، آن هم اندازهها و مقدراتی داشته که این دو را با هم مواجه کرده است.
اما، به صرف این دیدار ناگهانی و احساس گرایش، دلیل نمیشود که اینها حتماً با هم ازدواج کنند، بلکه به اختیار خودشان است که ازدواج بکنند و یا نکنند.
پس، خواستگاری برای چیست؟ آیا جز برای شناخت بیشتر جهت پسندیدن و یا نپسندیدن برای ازدواج میباشد؟!
پس، این همه آیه و حدیث، درباره این که با چه کسی ازدواج کنید و با چه کسی ازدواج نکنید، برای چیست؟ آیا جز بیان معیارهای درست، جهت انتخاب اختیاری میباشد؟!
آیا عقل، فکر، مطالعه، تحقیق، وحی، حدیث و آموزههای اسلامی را تعطیل کنیم و بگوییم: ازدواج الا و لابد یک قسمت جبری میباشد؟!
خیر، بلکه همانگونه که امام صادق علیه السلام فرمودند:نه جبرمحضاست ونه اختیار محض، بلکه امری بین این دو میباشد.
پس،جبر و اختیار، درهر قسمت و درنهایت سر نوشتی، نقش دارند.
برخی، هر کاری که دلشان خواست را انجام میدهند، خودشان در موقعیتها و اندازههای مقدرات نادرست قرار میدهند و هنگام پیشامد های خوب، میگویند: از زیبایی، هنر، زرنگی و کمالات خودم بود اندیشۀ قارونی، و هنگام پیشامدهای ناخوشایند و نامطلوب، میگویند: لابد قسمت بود و خدا برایم چنین خواسته بود یعنی من اختیاری در آن نداشتم.!(پایان)
پاسخ قسمت دوم :
و نیز ممکن است امری را خداوند متعال بر اساس مقدرات اندازهها قضای حتمی کرده باشد.
همچنین، بسیاری از قسمتها را خود انسان رقم میزند، حال چه بداند و چه نداند. مثل کسی که به اختیار خود، جوانی را در بطالت میگذراند و در بزرگسالی، با مشکلات فراوانی مواجه میگردد و سرنوشت دنیوی و اخروی او به نوع دیگری رقم میخورد.
ازدواج نیز از این قواعد مستثی نمی باشد. ممکن است که دو طرف، به طور ناگهانی یکدیگر را ببینند و از هم خوش شان بیاید؛ و البته این ناگهانی نیز از نظر ما چنین است، چون عللش را نمی دانستیم، اما در چارچوب قواعد، آن هم اندازهها و مقدراتی داشته که این دو را با هم مواجه کرده است.
اما، به صرف این دیدار ناگهانی و احساس گرایش، دلیل نمیشود که اینها حتماً با هم ازدواج کنند، بلکه به اختیار خودشان است که ازدواج بکنند و یا نکنند.
پس، خواستگاری برای چیست؟ آیا جز برای شناخت بیشتر جهت پسندیدن و یا نپسندیدن برای ازدواج میباشد؟!
پس، این همه آیه و حدیث، درباره این که با چه کسی ازدواج کنید و با چه کسی ازدواج نکنید، برای چیست؟ آیا جز بیان معیارهای درست، جهت انتخاب اختیاری میباشد؟!
آیا عقل، فکر، مطالعه، تحقیق، وحی، حدیث و آموزههای اسلامی را تعطیل کنیم و بگوییم: ازدواج الا و لابد یک قسمت جبری میباشد؟!
خیر، بلکه همانگونه که امام صادق علیه السلام فرمودند:نه جبرمحضاست ونه اختیار محض، بلکه امری بین این دو میباشد.
پس،جبر و اختیار، درهر قسمت و درنهایت سر نوشتی، نقش دارند.
برخی، هر کاری که دلشان خواست را انجام میدهند، خودشان در موقعیتها و اندازههای مقدرات نادرست قرار میدهند و هنگام پیشامد های خوب، میگویند: از زیبایی، هنر، زرنگی و کمالات خودم بود اندیشۀ قارونی، و هنگام پیشامدهای ناخوشایند و نامطلوب، میگویند: لابد قسمت بود و خدا برایم چنین خواسته بود یعنی من اختیاری در آن نداشتم.!(پایان)
۷۳۶
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.