یه بار رفته بودیم مهمونی
یه بار رفته بودیم مهمونی
یکی دوساعت که نشستیم یه دفعه دختر کوچیکه ی صاحب خونه گفت :دایی! شما کی میرین؟
داییشم گفت چی کار داری؟
دختره : ما کیک داریم میخوایم وقتی شما رفتین بخوریم
پی نوشت : بعد آن واقعه هنوز از سلامت آن دختر کوچک اطلاعی نیست...
یکی دوساعت که نشستیم یه دفعه دختر کوچیکه ی صاحب خونه گفت :دایی! شما کی میرین؟
داییشم گفت چی کار داری؟
دختره : ما کیک داریم میخوایم وقتی شما رفتین بخوریم
پی نوشت : بعد آن واقعه هنوز از سلامت آن دختر کوچک اطلاعی نیست...
- ۱.۱k
- ۱۷ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط