me My many years of lov
me: My many years of lov
Part:⑦①
ویو میونگ
درسته من یه دختر راز آلودی هستم من همه این اطلاعات رو از توی پرونده هایی که باید برای بابام چک میکردم فهمیدم حالا میگید که اونا که مال شرکت بودن درسته شرکت مافیایی هست رفتم و سفارش دادم بیارن سر میزی که هستیم خودمم رفتم پیششون چون داخل مهمونی مافیایی بودیم باید سرد و جدی باشیم رفتم جایی که نشسته بودیم که دیدم تهیونگ و نیونگ نیستن و یه دختره به کوک چسبیده و هی دست میزنه به شکم و سینه هاش منم شراب رو روی اُپن ای که چند تا صندلی کنارش بود رفتم نشستم و برای خودم شراب ریختم و نگاهشون میکردم وقتی کوک متوجه من شد، من چشمامو جوری کردم که بترسه که همینجوری هم شد داخل ست چپم لیوان مخصوص شراب رو پر میدادم و دست راستم آرنج دست چپم رو گرفتم که کوتش رو روی لباسش اورد تا دختره دست نزنه همون جور که دستام بود ریلکس به سمتشون رفتم و تا دختره منو دید گفت
کونیه: برو گمشو این یکی مال منه
ویو میونگ
با حرفش خندم گرفت یه خنده کردم و بعد چهرمو ترسناک کردم و شراب رو روی صورتش ریختم
کونیه: عوضی چیکار میکنی
☆فکر کردی کی هستی خانم بوم هورا که کارش اینه داخل مهمونی جیب مرد هارو خالی کنه تو شوهر منو بد متوجه شدی چون صاحبش منم و خواهم بود بزن به چاک تا بیشتر چیزایی که درموردت میدونمو فاش نکردم(سرد و جدی)
ویو کوک
با حرفش که گفت (تو شوهر منو بد متوجه شدی چون صاحبش منم و خواهم بود) یه پوزخند زدم عجب دختر جذابیه از همین الان عاشقش شدم البته بیشتر از قبل دختره با ترس رفت و میونگ لیوان شرابشو گذاشت روی میز و اومد نشست رو پام و چونم رو با یه دستش گرفت و به صورت خودش نزدیک کرد و گفت
☆آقای جئون امشب ازت میگذرم ولی(نزدیک گوشش میشه) دفعه بعدی وجود نخواهد داشت(و داخل صورتش نگاه میکنه اونم با چشمای ترسناک)
-هه پس من سگتم درسته و تو صاحبم(پوزخند)
☆اونم شاید ولی تو پیش هر زن و دختری من صاحبتم حتی پیش مرد و پسر ها هم من صاحبتم نمیزارم هیچ کس بجز من صاحبت باشه
-هوم خوبه (از پایین تا بالا یه نگاه بهش کرد و با پوزخند فریبندش پوزخندی زد)
☆بهتره بریم اینجا داره کسل کننده میشه
ویو میونگ
بلند شدم که برم که دستمو گرفت و افتادم تو بغلش دوتا مچ دستمو صفت گرفته بود با چشمای سیاه جذابش نگاه به لبم کردو بعد به چشمام داشتم جذبش میشودم که یهو صدای یه خر مگسی اومد با پوکر فیسی برگشتم که اون تهیونگ خر خار رو دیدم
~هی هی چیکار میکنید اگه ما الان نمیومدیم چی میشود ها
☆ببینم شما دوتا رفتین دور هاتون رو زدید و دلوم دلبم کردید بعد ما رو نمیزارید(پوکر فیس)
♡تهیونگگگگگ بیا بریم من خوابم میاد
☆کوکی بیا ما هم بریم(چشمای کیوت)
-بعدا به حسابت میرسم یکی طلبت
☆اونش که اکیه فقط الان بریم
-هوم باشه(پوزخند شیطانی)
☆چیز دیگه ای بهش اضافه نکنیا
-زیاد باهوشی (پوزخند)
ویو یک ماه بعد
Part:⑦①
ویو میونگ
درسته من یه دختر راز آلودی هستم من همه این اطلاعات رو از توی پرونده هایی که باید برای بابام چک میکردم فهمیدم حالا میگید که اونا که مال شرکت بودن درسته شرکت مافیایی هست رفتم و سفارش دادم بیارن سر میزی که هستیم خودمم رفتم پیششون چون داخل مهمونی مافیایی بودیم باید سرد و جدی باشیم رفتم جایی که نشسته بودیم که دیدم تهیونگ و نیونگ نیستن و یه دختره به کوک چسبیده و هی دست میزنه به شکم و سینه هاش منم شراب رو روی اُپن ای که چند تا صندلی کنارش بود رفتم نشستم و برای خودم شراب ریختم و نگاهشون میکردم وقتی کوک متوجه من شد، من چشمامو جوری کردم که بترسه که همینجوری هم شد داخل ست چپم لیوان مخصوص شراب رو پر میدادم و دست راستم آرنج دست چپم رو گرفتم که کوتش رو روی لباسش اورد تا دختره دست نزنه همون جور که دستام بود ریلکس به سمتشون رفتم و تا دختره منو دید گفت
کونیه: برو گمشو این یکی مال منه
ویو میونگ
با حرفش خندم گرفت یه خنده کردم و بعد چهرمو ترسناک کردم و شراب رو روی صورتش ریختم
کونیه: عوضی چیکار میکنی
☆فکر کردی کی هستی خانم بوم هورا که کارش اینه داخل مهمونی جیب مرد هارو خالی کنه تو شوهر منو بد متوجه شدی چون صاحبش منم و خواهم بود بزن به چاک تا بیشتر چیزایی که درموردت میدونمو فاش نکردم(سرد و جدی)
ویو کوک
با حرفش که گفت (تو شوهر منو بد متوجه شدی چون صاحبش منم و خواهم بود) یه پوزخند زدم عجب دختر جذابیه از همین الان عاشقش شدم البته بیشتر از قبل دختره با ترس رفت و میونگ لیوان شرابشو گذاشت روی میز و اومد نشست رو پام و چونم رو با یه دستش گرفت و به صورت خودش نزدیک کرد و گفت
☆آقای جئون امشب ازت میگذرم ولی(نزدیک گوشش میشه) دفعه بعدی وجود نخواهد داشت(و داخل صورتش نگاه میکنه اونم با چشمای ترسناک)
-هه پس من سگتم درسته و تو صاحبم(پوزخند)
☆اونم شاید ولی تو پیش هر زن و دختری من صاحبتم حتی پیش مرد و پسر ها هم من صاحبتم نمیزارم هیچ کس بجز من صاحبت باشه
-هوم خوبه (از پایین تا بالا یه نگاه بهش کرد و با پوزخند فریبندش پوزخندی زد)
☆بهتره بریم اینجا داره کسل کننده میشه
ویو میونگ
بلند شدم که برم که دستمو گرفت و افتادم تو بغلش دوتا مچ دستمو صفت گرفته بود با چشمای سیاه جذابش نگاه به لبم کردو بعد به چشمام داشتم جذبش میشودم که یهو صدای یه خر مگسی اومد با پوکر فیسی برگشتم که اون تهیونگ خر خار رو دیدم
~هی هی چیکار میکنید اگه ما الان نمیومدیم چی میشود ها
☆ببینم شما دوتا رفتین دور هاتون رو زدید و دلوم دلبم کردید بعد ما رو نمیزارید(پوکر فیس)
♡تهیونگگگگگ بیا بریم من خوابم میاد
☆کوکی بیا ما هم بریم(چشمای کیوت)
-بعدا به حسابت میرسم یکی طلبت
☆اونش که اکیه فقط الان بریم
-هوم باشه(پوزخند شیطانی)
☆چیز دیگه ای بهش اضافه نکنیا
-زیاد باهوشی (پوزخند)
ویو یک ماه بعد
- ۵.۴k
- ۱۸ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط