طرح خوانش ده روز آخر
#طرح_خوانش_ده_روز_آخر
#فصل_هفتم
#قسمت_چهل_و_هفتم
____🍃🌸🍃🌸🍃____
هرچه بررسی کردم و با دوربین هم دقیق تر نگاه کردم ،اثری از پلی مناسب که امکان عبور نیروها را داشته باشد، پیدا نکردم. با این شرایط ما فقط می توانستیم از جاده اصلی الحاضر _ العیس حرکت کنیم که به علت قرار داشتن در دید و تیر مستقیم مسلحین ،بسیار خطرناک بود و با مشکل روبرو میشدیم. ظاهراً مسیر عبور دیگری هم وجود نداشت. هوا دیگر داشت تاریک میشد. ابراهیم هم بعد از بررسی و ثبت اطلاعات ،دفترچه به دست، به سمت من آمد .یاد دوران مربیگری اش در ایران افتادم؛ همیشه یک دفترچه و خودکار برای یادداشت کردن تجارب و نکته ها دستش بود و همه چیز را ثبت میکرد.کارمن هم دیگر تمام شده بود. ساعت ۱۸:۳۰ برگشتیم الحاضر. بلافاصله گزارش وضعیت مسیر را در جلسه قرارگاه ارائه دادم و اصرار کردم که امکان عبور از رودخانه و کانال ها تقریبا وجود ندارد .گزارشم را که دادم،از جلسه خارج شدم برای هماهنگیهای عملیات. تاریکتر که شد، عمار تماس گرفت و گفت :در جلسه قرارگاه، پیشبینی شده تعدادی الوار توسط نیروهای نجبا اورده بشه و قبل از شروع عملیات روی عرض کانال قرار بگیره تا نیروها بتوانند عبور کنند. بنابراین برو جلوی مسجد الحاضر و اون ها رو هدایت کن تا به کانال برسند و الوارها رو روی کانال بگذارند.
با تعجب گفتم: عرض رودخانه زیادِ و فکر نمیکنم امکانش باشه.! عمارجواب داد:« اصرار دارند که بشه». اطاعت امر کردم و رفتم به سمت مسجد الحاضر. ابراهیم و بقیه هم ماندن در مرصد الحاضر تا برای عملیات آماده شوند.
🔻ادامه دارد...
─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─
🎁 #عارفان_مجاهد #شهید_عشریه #شهید_طهماسبی
🌐 | www.aref-e-mojahed.ir
🔗 | @arefanemojahed
📧 | info@aref-e-mojahed.ir
✅ نشرش با شما
#فصل_هفتم
#قسمت_چهل_و_هفتم
____🍃🌸🍃🌸🍃____
هرچه بررسی کردم و با دوربین هم دقیق تر نگاه کردم ،اثری از پلی مناسب که امکان عبور نیروها را داشته باشد، پیدا نکردم. با این شرایط ما فقط می توانستیم از جاده اصلی الحاضر _ العیس حرکت کنیم که به علت قرار داشتن در دید و تیر مستقیم مسلحین ،بسیار خطرناک بود و با مشکل روبرو میشدیم. ظاهراً مسیر عبور دیگری هم وجود نداشت. هوا دیگر داشت تاریک میشد. ابراهیم هم بعد از بررسی و ثبت اطلاعات ،دفترچه به دست، به سمت من آمد .یاد دوران مربیگری اش در ایران افتادم؛ همیشه یک دفترچه و خودکار برای یادداشت کردن تجارب و نکته ها دستش بود و همه چیز را ثبت میکرد.کارمن هم دیگر تمام شده بود. ساعت ۱۸:۳۰ برگشتیم الحاضر. بلافاصله گزارش وضعیت مسیر را در جلسه قرارگاه ارائه دادم و اصرار کردم که امکان عبور از رودخانه و کانال ها تقریبا وجود ندارد .گزارشم را که دادم،از جلسه خارج شدم برای هماهنگیهای عملیات. تاریکتر که شد، عمار تماس گرفت و گفت :در جلسه قرارگاه، پیشبینی شده تعدادی الوار توسط نیروهای نجبا اورده بشه و قبل از شروع عملیات روی عرض کانال قرار بگیره تا نیروها بتوانند عبور کنند. بنابراین برو جلوی مسجد الحاضر و اون ها رو هدایت کن تا به کانال برسند و الوارها رو روی کانال بگذارند.
با تعجب گفتم: عرض رودخانه زیادِ و فکر نمیکنم امکانش باشه.! عمارجواب داد:« اصرار دارند که بشه». اطاعت امر کردم و رفتم به سمت مسجد الحاضر. ابراهیم و بقیه هم ماندن در مرصد الحاضر تا برای عملیات آماده شوند.
🔻ادامه دارد...
─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─
🎁 #عارفان_مجاهد #شهید_عشریه #شهید_طهماسبی
🌐 | www.aref-e-mojahed.ir
🔗 | @arefanemojahed
📧 | info@aref-e-mojahed.ir
✅ نشرش با شما
۱.۰k
۲۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.