گمان میکردم روزی بخاطر تمام دردهایی
گمان میکردم روزی بخاطر تمام دردهایی
که میدانست بانبودنش برسرم اوار
میشوندوشد بخاطر تمام آنچه که با
مرارت وسختی بدست اورده بودم و
باچشم برهم زدنی نابودشدن ،بخاطر
تمام لحظه هایی که حقم نبوداما در
کنج عزلت وتنهایی بسرشدبخاطرمعشوقه هایی که میتوانستم داشته باشم امابخاطرعلاقه وتعهدم چشم برویشان بستم،بخاطرده ها اینچنینی که هنوز نمیداند ...
دلم را طوری شکست که زبانم چندروزیست که لال شده ،،،ممنونم
ازتو دست مریزادوافرین.....
که میدانست بانبودنش برسرم اوار
میشوندوشد بخاطر تمام آنچه که با
مرارت وسختی بدست اورده بودم و
باچشم برهم زدنی نابودشدن ،بخاطر
تمام لحظه هایی که حقم نبوداما در
کنج عزلت وتنهایی بسرشدبخاطرمعشوقه هایی که میتوانستم داشته باشم امابخاطرعلاقه وتعهدم چشم برویشان بستم،بخاطرده ها اینچنینی که هنوز نمیداند ...
دلم را طوری شکست که زبانم چندروزیست که لال شده ،،،ممنونم
ازتو دست مریزادوافرین.....
۱.۱k
۲۷ اسفند ۱۴۰۰