مادری که دختر خود را به خاطر آزادی خود میفروشد

مادری که دختر خود را به خاطر آزادی خود میفروشد
(پارت چهارم)
ا.ت اولش ناراحت بود بخاطر ابنکه مادرش باهاش اینکارو کرد ولی یکم برای خودش فکر کرد و گفت که مامانم من دوست نداشت و منو زیر سوال می برد بهتر شد که دیگه پیشش زندگی نمی کنم
فلش بک به بعد صبحونه
شوگا: خب ا.ت کجا بریم عزیزم
ا.ت: میشه به من نگی عزیزم شوگا
ا.ت: خیلی دیگه داری صمیمی میشی
ا.ت: من الان میخوام تا تو آشنا بشم ببینم چجور آدمی هستی ببینم میتونی از من مراقبت کنی یا نه
شوگا: باشه ولی من از مامانت خریدمت هرجور دلم خواست باهات حرف میزنم
ا.ت: بریم کافه تا با هم حرف بزنیم تا منم بیشتر باهات آشنا بشم
شوگا: باشه
فلش بک به کافه
میشینن سر میز
شوگا: خب در مورد چی حرف بزنیم
ا.ت: در مورد خودت بگو، چی دوست داری، چجور آدمی هستی
فلش بک بعد دو ساعت
ا.ت: کارسون
کارسون: بله خانم بفرمایید؟
ا.ت: میشه برای من رد موهیتو بیارید
کارسون: بله چشم، شما چی میل داریم آقا؟
شوگا: من موهیتو،خیلی ممنون
کاسون: بله حتما
فلش بک به سه دقیقه ی دیگه
ا.ت: رد موهیتو اینجا واقعا خوشمزست
شوگا: اره خیلی خوشمزست
شوگا: ولی، مگه تو تا حالا اومده بودی اینجا
(حاضر باشید برای پارت بعد)
دیدگاه ها (۲)

ویدئو دوازدهم از بی تی اس (لایک و کامنت یادتون نره)

سلام میخواستم بگم که من بخاطر اینکه وقتم نمیرسه براتون فیک ب...

ویدیو یازدهم از بی تی اس (لایک و کامنت یادتون نره)

مادری که دختر خود را به خاطر آزادی خود میفروشد(پارت سوم) رفت...

سناریو 💕وقتی‌بهش‌میگی:ددی‌من‌یه‌جندم...نامجون: تو گوه میخوری...

دو رقیب عشقیپارت ۱از زبان ا/ت:زنگ خورد، کتاب هام رو جمع کردم...

love Between the Tides³⁴شب برگشتم خونه ا/ت: تهیونگ تهیونگ: ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط