پدرم دروغگو و مادرم راستگو بود
پدرم دروغگو و مادرم راستگو بود
میدانی چرا؟
وقتی از کار به خانه میامد می پرسیدم پدر خسته هستی
میگفت نه جان پدر
وقتی می دیدم به فکر فرو رفته می پرسیدم پدر مشکلی داری
میگفت نه جان پدر
وقتی با دستان خودش میوه را به من میداد میگفتم تو خوشت نمیاد پدر؟
میگفت نه جان پدر
وقتی بازار می رفتیم بار سنگین تر را می گرفت می پرسیدم پدر برایت سنگین نیست
میگفت نه جان پدر
وقتی عید میشد برای ما لباس نو میخرید ولی خود ش لباس کهنه خود را می پوشید می پرسیدم پدر چرا برای خودت لباس نو نخریدی
میگفت دوست ندارم جان پدر
روز ها و سال ها گذشت جوان شدم پخته شدم
یک باره فهمیدم پدرم دروغ میگفت
خسته میشد
مشکل داشت
مریض میشد
بار های زندگی سنگین بوده
غذای خوب را دوست داشت
لباس خوب را دوست داشت
استراحت را دوست داشت
اما بخاطر ما دروغ میگفت که خوش باشیم
پدر نازنینم دوستت دارم اما نه انقدر که تو مرا دوست داری❤ ️
روز پدر بر همه ی پدران در قید حیات مبارک
و روح همه ی پدران آسمانی شده شاد.🌹
میدانی چرا؟
وقتی از کار به خانه میامد می پرسیدم پدر خسته هستی
میگفت نه جان پدر
وقتی می دیدم به فکر فرو رفته می پرسیدم پدر مشکلی داری
میگفت نه جان پدر
وقتی با دستان خودش میوه را به من میداد میگفتم تو خوشت نمیاد پدر؟
میگفت نه جان پدر
وقتی بازار می رفتیم بار سنگین تر را می گرفت می پرسیدم پدر برایت سنگین نیست
میگفت نه جان پدر
وقتی عید میشد برای ما لباس نو میخرید ولی خود ش لباس کهنه خود را می پوشید می پرسیدم پدر چرا برای خودت لباس نو نخریدی
میگفت دوست ندارم جان پدر
روز ها و سال ها گذشت جوان شدم پخته شدم
یک باره فهمیدم پدرم دروغ میگفت
خسته میشد
مشکل داشت
مریض میشد
بار های زندگی سنگین بوده
غذای خوب را دوست داشت
لباس خوب را دوست داشت
استراحت را دوست داشت
اما بخاطر ما دروغ میگفت که خوش باشیم
پدر نازنینم دوستت دارم اما نه انقدر که تو مرا دوست داری❤ ️
روز پدر بر همه ی پدران در قید حیات مبارک
و روح همه ی پدران آسمانی شده شاد.🌹
۹.۷k
۱۸ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.