𝐏𝟐
اسلایدیک:لباسکوجا
فردا(کوجا):
با صدای زنگ ساعتم بیدار شدم
ساعت 9 صبح بود. زنگشو بستم تا کسی بیدار نشه.
امروز دانشگاه تعطیل بود به خاطر همین کاری نداشتم.
یهو یاد کیفم افتادم، حالا که کاری ندارم میتونم ببافمش
کاموای سیاه و بنفش اوردم و با میله شروع کردم به بافتن
تقریبا یه ساعت طول کشید. درست موقعی که تموم شد خانم خرس بیدار شدن(مدیونین فکر کنین آیرو رو میگه، آخه اون خیلی روزای تعطیل میخوابه یاح یاح)
-اونییییی کجایییییی
+اینجام، چته؟
-گشنمه
+دختر تو دست نداری؟! برو یه چیزی درست کن خیر سرت J ایی مثل P ها رفتار میکنی.
-*ناراحت*: باشه
+یا مگه من چی گفتم؟! *موهاشو بهم ریخت* باید با حقایق روبرو شد یونو؟!
-صحیح و منطقیه
+*خنده ملیح*
آیرو رفت نیمرو درست کنه و منم تصمیم گرفتم طرح یه پرنده روی چند شاخه از درختو بکشم بعدش برم نجاری و بسازمش و بهش بدم(امروز که 10 فوریه ست آیرو تولدشه. اون متولد 1996/2/10 ائه)
*آیرو یه کیف قهوه ای برای آیرو بافت که اونم بهش هدیه بده*
فلش بک به 20 دقیقه بعد:
-اونی~
+چته؟
-صبحونه آمادست...
+اومدم
*کوجا و آیرو صبحونه شون رو خوردن*
+خب، من باید برم نجاری
-اوکی، خدافظ:)
+خدافظ، مراقب خودت باش:)
-توهم همین طور
آیرو:
اونی رفت نجاری و منم خونه تنها بودم(بابا و مامان کوجا سرکار بودن)
تصمیم گرفتم یکم خونه رو تمیز کنم، همش دارم مفت خوری میکنم و حس بی مصرف بودن میکنم
فلش بک به یک ساعت و نیم بعد:
هوفففف، تموم شد
همه اتاقا و آشپزخونه و پذیرایی رو تمیز کردم
الان باید چیکار کنم؟ آها، تکالیفم!
دفترچه ام رو باز کردم تا ببینم تکالیفم چیه و اونا رو طی 1 ساعت تموم کردم.
به ساعت نگاه کردم، 11:45 دقیقه بود
تصمیم گرفتم ناهار رو آماده کنم تا کوجا بیاد.
فلش بک به نیم ساعت بعد:
+من اومدمم
-عههه خوش اومدیییی
+ممنون، برات یه سوپرایز دارم، هرچند الان خیلی گشنمه
-چینچا؟! ناهار رو گازه هنوز آماده نیست
+هعی باش *چشماشو با یه پارچه بست*
-اونی داری چیکار میکنی؟!
+هیس! با من بیا
کوجا:
آیرو رو بردم توی یه اتاق و چشماشو باز کردم
+تولدت مبارک پیشی کوچولو:)
-اینا برای منه؟!*اشک شوق* مرسییییی
+عا خواهش میکنم، همشونو خودم درست کردم
-چرا زحمت کشیدی؟🥲
+چون هدیه های دست ساز قشنگ ترن
-هیق:)
+کیوتت بیا بغلممم
-اومدممم
+خب نظرت چیه بریم تست mbti بدیم؟!
-اوکی
فلش بک به ربع ساعت بعد:
کوجا:𝐈𝐧𝐭𝐣
آیرو:𝐈𝐧𝐟𝐣
+عه تایپت تغییر کرده!
-صحیح. راستی میدونستی که تکلیف داریم؟
+خاک تو سرمممم برم بنویسمشون
-پایان-
فردا(کوجا):
با صدای زنگ ساعتم بیدار شدم
ساعت 9 صبح بود. زنگشو بستم تا کسی بیدار نشه.
امروز دانشگاه تعطیل بود به خاطر همین کاری نداشتم.
یهو یاد کیفم افتادم، حالا که کاری ندارم میتونم ببافمش
کاموای سیاه و بنفش اوردم و با میله شروع کردم به بافتن
تقریبا یه ساعت طول کشید. درست موقعی که تموم شد خانم خرس بیدار شدن(مدیونین فکر کنین آیرو رو میگه، آخه اون خیلی روزای تعطیل میخوابه یاح یاح)
-اونییییی کجایییییی
+اینجام، چته؟
-گشنمه
+دختر تو دست نداری؟! برو یه چیزی درست کن خیر سرت J ایی مثل P ها رفتار میکنی.
-*ناراحت*: باشه
+یا مگه من چی گفتم؟! *موهاشو بهم ریخت* باید با حقایق روبرو شد یونو؟!
-صحیح و منطقیه
+*خنده ملیح*
آیرو رفت نیمرو درست کنه و منم تصمیم گرفتم طرح یه پرنده روی چند شاخه از درختو بکشم بعدش برم نجاری و بسازمش و بهش بدم(امروز که 10 فوریه ست آیرو تولدشه. اون متولد 1996/2/10 ائه)
*آیرو یه کیف قهوه ای برای آیرو بافت که اونم بهش هدیه بده*
فلش بک به 20 دقیقه بعد:
-اونی~
+چته؟
-صبحونه آمادست...
+اومدم
*کوجا و آیرو صبحونه شون رو خوردن*
+خب، من باید برم نجاری
-اوکی، خدافظ:)
+خدافظ، مراقب خودت باش:)
-توهم همین طور
آیرو:
اونی رفت نجاری و منم خونه تنها بودم(بابا و مامان کوجا سرکار بودن)
تصمیم گرفتم یکم خونه رو تمیز کنم، همش دارم مفت خوری میکنم و حس بی مصرف بودن میکنم
فلش بک به یک ساعت و نیم بعد:
هوفففف، تموم شد
همه اتاقا و آشپزخونه و پذیرایی رو تمیز کردم
الان باید چیکار کنم؟ آها، تکالیفم!
دفترچه ام رو باز کردم تا ببینم تکالیفم چیه و اونا رو طی 1 ساعت تموم کردم.
به ساعت نگاه کردم، 11:45 دقیقه بود
تصمیم گرفتم ناهار رو آماده کنم تا کوجا بیاد.
فلش بک به نیم ساعت بعد:
+من اومدمم
-عههه خوش اومدیییی
+ممنون، برات یه سوپرایز دارم، هرچند الان خیلی گشنمه
-چینچا؟! ناهار رو گازه هنوز آماده نیست
+هعی باش *چشماشو با یه پارچه بست*
-اونی داری چیکار میکنی؟!
+هیس! با من بیا
کوجا:
آیرو رو بردم توی یه اتاق و چشماشو باز کردم
+تولدت مبارک پیشی کوچولو:)
-اینا برای منه؟!*اشک شوق* مرسییییی
+عا خواهش میکنم، همشونو خودم درست کردم
-چرا زحمت کشیدی؟🥲
+چون هدیه های دست ساز قشنگ ترن
-هیق:)
+کیوتت بیا بغلممم
-اومدممم
+خب نظرت چیه بریم تست mbti بدیم؟!
-اوکی
فلش بک به ربع ساعت بعد:
کوجا:𝐈𝐧𝐭𝐣
آیرو:𝐈𝐧𝐟𝐣
+عه تایپت تغییر کرده!
-صحیح. راستی میدونستی که تکلیف داریم؟
+خاک تو سرمممم برم بنویسمشون
-پایان-
۴.۷k
۲۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.