black flower(p,265)

black flower(p,265)


یه صدای ناراحت از پشت سرش پرسید و تهیونگ منجمد شد.

تهیونگ : نه تو فقط بیداری دیوث 🧠

_می خوام برای خودم پیتزا سفارش بدم تو گرسنه نیستی؟ چیزی نمی خوای؟ اوه تو که نمی تونی حرف بزنی.

صدا یه بار دیگه بدون اینکه خودش رو نشون بده پرسید و با فست فود نزدیک خونش تماس گرفت.

_ یه پیتزا قارچ و گوشت یه نفره.... یه چیز برگر و سیب زمینی سوخاری....

سفارشش رو داد و تهیونگ آب دهنش راه افتاد.

اصلا حواسش نبود که خیلی وقته غذا نخورده.


_ برای تو هم سفارش دادم.

صدا یه بار دیگه گفت و شیر آب رو باز کرد.

یه لیوان شیشه ای بزرگ رو پر از آب سرد کرد و به طرف تهیونگ قدم برداشت.

_باید تشنه باشی.

بالاخره خودش رو به پسر ترسیده که با چشمای گشاد نگاهش می کرد نشون داد.

چسب رو از روی دهن تهیونگ کشید و دستای امگا مشت شد.

خدایا....

لبش واقعا درد گرفته بود.

تهیونگ: ته .... تهیون نونا؟
(تهیون دوست دختر تهیونگ بود یادتونه ؟)

تهیونگ با لکنت گفت و با تعجب به صورت در هم رفته ی دوست دختر سابقش خیره شد.

تهیون: خیلی وقته تهیونگ... حالت چطوره؟

تهیون یه لبخند مصنوعی زد و لیوان آب رو تو دستش تکون داد.

تهیونگ: تو.... تو منو دزدیدی؟ یعنی اینقدر عاشقم بودی که دست به همچین کاری بزنی؟ نونا... باورم نمیشه.

تهیونگ تند تند پشت سر هم گفت و تهیون ابروهاش رو در هم کشید و لیوان آب رو به لبای خشک شده ی تهیونگ چسبوند.

<<<<<<
بازنشر کنید.🫶🏻
دیدگاه ها (۴۲)

ناشناس.

ناشناس.

black flower(p,264)

black flower(p,263)

black flower(p,266)

black flower(p,267)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط