☀ ️
☀ ️
دلمون تنگه. تو بیا. مگه نگفتی سر میزنی؟ تابستون کش میآد تا میتونه. خیلی تنگه. با اینکه حتی پاییزم نیست.
من دیوونهم؛ درست! اما من نکردم. نفهمیدم چی شد بهخدا. خیلی فکر میکنیم مگه ما چیکار کردیم که میگن دیوونهس.
قیافهمون شبیه پدرزن ونگوک شده: دستان زیر چانه، با کلاه، نگاه غمآلود. ...
بیا گلخونه کن، ایام سرده وسط اینهمه تابستون قلبالاسد.
یادمون رفته دیگه اون هایوُهوی و نعرهی مستانهمون. چند وقتیه دیگه کسی دندونامون رُ ندیده.
قدیما بیشاز این اندیشهی عشاق میکردی. چند وقتیه خسیس شدی. یههو شدی. رفتی دیگه سر نزدی. انگار یادت ما رُ رفته باشه.
ما اما هنوزم از یادت کم نکردیم. نباش خسیس، تو بیا. ... من دیوونهم؛ درست. ولی مگه تواَم دیوونه نبودی؟ مگه همیشه سر نمیزدی؟
ما هنوزم خیالمون جمع، آخه قرارمون همینه. میزنه بارونا عاقبت. نگرانی اینهمه نیمروز ِ تفته میگذره. امید داریم.
گیریم ته دلمون گاهی یهذره هول میکنیم: نکنه بهعمرمون قد نده. هی میخوایم بگیم: بابا نکن هدر، تو بیا.
آخرش که میآی، حتا روزی که ما دیگه نباشیم. خب حالا زودتر بیا. نگا، بهخدا شاید دیگه هرگز چیزی نسرودیما.
دیروقتیه نشستیم منتظر اومدنات. بیم است کو یههو دیگه برنخیزد از رخوت بدن. بیا او را صدا بزن.
واسه ما زشته اینهمه لابهالتماس. جلو دیوونهها کلی پُز دادیم. گفتیم میآی. زمین نمیندازیمون.
دیروقتیه موندیم روو زمین. کجا پیدات کنیم؟ یهبارم تو بیا، بیکه ما بگردیم.
جان ما ممکنه درفزاید، اما از حسن شما کم نمیشه. باشه، بگو من دیوونهم. اصن کی خواست عادی باشه؟ هیچوقت.
حیفه آخه اینهمه دور. کی گفته دور؟ تنگه دلمون. تو بیا. چشممون چند وقتیه به درِ؛ اگه بدونی.
دلمون تنگه. تو بیا. مگه نگفتی سر میزنی؟ تابستون کش میآد تا میتونه. خیلی تنگه. با اینکه حتی پاییزم نیست.
من دیوونهم؛ درست! اما من نکردم. نفهمیدم چی شد بهخدا. خیلی فکر میکنیم مگه ما چیکار کردیم که میگن دیوونهس.
قیافهمون شبیه پدرزن ونگوک شده: دستان زیر چانه، با کلاه، نگاه غمآلود. ...
بیا گلخونه کن، ایام سرده وسط اینهمه تابستون قلبالاسد.
یادمون رفته دیگه اون هایوُهوی و نعرهی مستانهمون. چند وقتیه دیگه کسی دندونامون رُ ندیده.
قدیما بیشاز این اندیشهی عشاق میکردی. چند وقتیه خسیس شدی. یههو شدی. رفتی دیگه سر نزدی. انگار یادت ما رُ رفته باشه.
ما اما هنوزم از یادت کم نکردیم. نباش خسیس، تو بیا. ... من دیوونهم؛ درست. ولی مگه تواَم دیوونه نبودی؟ مگه همیشه سر نمیزدی؟
ما هنوزم خیالمون جمع، آخه قرارمون همینه. میزنه بارونا عاقبت. نگرانی اینهمه نیمروز ِ تفته میگذره. امید داریم.
گیریم ته دلمون گاهی یهذره هول میکنیم: نکنه بهعمرمون قد نده. هی میخوایم بگیم: بابا نکن هدر، تو بیا.
آخرش که میآی، حتا روزی که ما دیگه نباشیم. خب حالا زودتر بیا. نگا، بهخدا شاید دیگه هرگز چیزی نسرودیما.
دیروقتیه نشستیم منتظر اومدنات. بیم است کو یههو دیگه برنخیزد از رخوت بدن. بیا او را صدا بزن.
واسه ما زشته اینهمه لابهالتماس. جلو دیوونهها کلی پُز دادیم. گفتیم میآی. زمین نمیندازیمون.
دیروقتیه موندیم روو زمین. کجا پیدات کنیم؟ یهبارم تو بیا، بیکه ما بگردیم.
جان ما ممکنه درفزاید، اما از حسن شما کم نمیشه. باشه، بگو من دیوونهم. اصن کی خواست عادی باشه؟ هیچوقت.
حیفه آخه اینهمه دور. کی گفته دور؟ تنگه دلمون. تو بیا. چشممون چند وقتیه به درِ؛ اگه بدونی.
۲.۷k
۱۰ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.