فیک ماه من

فیک ماه من

Part 8

توی تالار

ویو لینو وا. ت

لینو: بریم سلام کنیم
بعد بریم بشینیم


ا. ت: چشم



ویو هان ولینا

درحال رسیدن به تالار

بعد چند دقیقه

هان ولینا رسیدن
رفتن برای آماده سازی نقششون


ا. ت: عع لینا وهان امدن لینو
نگاه

لینو: آره دیدم

ا. ت: من برم بهشون سلام کنم

آخ پام آییی لینو لینو

لینو: کی اینجا روغن ریخته
ها

هان ولینا

وایی چرا بجای لینو ا. ت افتاد باید لینو میفتاد

وایی

لینا: هان بیا یکجوری در بریم

هیچ راه فراری نداریم بدو فقط

هان: اوکی بیا سریع بریم الان همه سرشون بنده

لینا: باشه


ویو لینو وا. ت

لینو:حالت خوبه ا. ت الان میگم اورژانس بیاد
الهی بمیرم برات

ا. ت: آخ واییی پامم پاممم لینووو

لینو:نگران نباش الان اورژانس تویه راهه

ا. ت: واییی😭😭

اورژانس رسید

لینو: آروم مراقبش باشین وایی😓

درحال رسیدین به بیمارستان

لینو نگرانه ا. ته

رسیدن


لینو: ا. ت جونم نگران هیچی نباش من پیشتم آروم باش بیبی من

ا. ت: لینوو لینووو

لینو: ا. ت جونم بهتری؟!(روی تخت بیمارستان دراز کشیده)

ا. ت: بهترم ولی پامم😭😭

لینو: نگران نباش من نمیزارم همینجوری بمونه

ا. ت: ممنونمم که هستی🙂


لینو: خواهش می کنم بیبیه من

دکتر امد بالا سره ا. ت

دکتر: آقای لینو پای همسرتون آسیب جدیه ای دیده یک دوسه روزی باید توی بیمارستان
بستری باشن برین کاراشونو بکنین

لینو: چشم.. ا. ت نگران هیچی نباش من پیشتم

ا. ت: لینووو لینوووو



پایان

Part 8