پارت ۸ bad love
پارت ۸ bad love
علامت جیمین #
علامت ا.ت +
اعضا رو هم با لسم کوچیک مینویسم
٫الان میگید چرا بین هوا نیست تو این پارت نه پارت بعد قراره بیاد😑٫
+نه دوست دارم بیام
# خب پس ساعت نه همه اماده باشن...ا.ت لباست رو برای شب به خدمتکار میگم بیاره
+ میتونم به مامان بزرگم زنگ بزن(جیمین میپره وسط حرف)
#چرا
+برای اینکه نگران نشه
#گوشی خودت دیشب افتاد شیکست پس باید از گوشی من استفاده کنی
(جیمین گوشیشو میده به ا.ت)
+مرسی
ا.ت
گوشی رو از جیمین گرفتم و به مامان بزرگم زنگ زدم
+الو سلام مامان بزرگ
م.ب.ا: درد مامان بزرگ کجایی پدرصگگگگ(یکم بلند)
+ مامان بزرگ من یه چند روزی نیستم
م.ب.ا: وا چرا
+یه مشکل پیش اومده به خاطر همون
م.ب.ا : صبحونه خوردی
+ اره خوردم نگران نباش
م.ب.ا: باشه پس خدافظ
+ خدافظ
#تو که تا ابد میمونی اینجا چرا بهش گفتی چند روز
+ چیه انتظار داری بگم قراره تا ابد بمونم اینجا بعد همون لحظه منو فحش مالی کنه
# یااا صدا تو برای من بالا نبر
#اجوما به یکی بگو اتاق ا.ت رو نشونش بده
اجوما: چشم قربان....دخترم دنبالم بیا
+چشم
ا.ت
اجوما منو برد سمت اتاقم وارد اتاق شدم یه اتاق با تم دارک داشت بدک نبود باحال بود رفتم خدمو رو تخت انداختم بعد۵ دقیقه خوابم برد
جیمین
بعد اینکه ا.ت رفت سمت بچه ها برگشتم دیدم دارن بهم زل میزنن
#چیه چرا اونجوری نگام میکنید
نامی. فکر نمیکنی باهاش بد رفتار کردی
# نه خیلی هم خوب رفتار کردم اونجوری رفتار نمیکرد
ته . حالا جمع کنید این زراو پرتاتونو بگید جیمین شب چی بپوشه که دل ا.تو ببره😈
#خفه...حالا یه چی میپوشم
ساعت ۷:۳۰
ا.ت
از خواب بیدار شدم دیدم ساعت هفت ونیمه بلند شدم رفتم یه دوش ۳۰ دقیقه ای گرفتم اومدم بیرون دیدم رو تخت لباس گذاشتن لباس رو نگاه کردم دیدم خیلی بازه اما مجبور بودم هوفی کشیدم رفتم جلو آینه روتین پوستیمو انحام دادم موهامو سشوار کشیدمو لخت کردم و لباسامو پوشیدم
جیمین
دیدم ساعت هشته رفتم دوش گرفتم اومدم بیرون موهامو خشک کردم حاضر شدم اومد حال دیدم همه نشستن منم رفتم نشستم منتظر ا.ت موندیم تا بیاد که یهو
برای حمایت ممنون🤍✨🐥
علامت جیمین #
علامت ا.ت +
اعضا رو هم با لسم کوچیک مینویسم
٫الان میگید چرا بین هوا نیست تو این پارت نه پارت بعد قراره بیاد😑٫
+نه دوست دارم بیام
# خب پس ساعت نه همه اماده باشن...ا.ت لباست رو برای شب به خدمتکار میگم بیاره
+ میتونم به مامان بزرگم زنگ بزن(جیمین میپره وسط حرف)
#چرا
+برای اینکه نگران نشه
#گوشی خودت دیشب افتاد شیکست پس باید از گوشی من استفاده کنی
(جیمین گوشیشو میده به ا.ت)
+مرسی
ا.ت
گوشی رو از جیمین گرفتم و به مامان بزرگم زنگ زدم
+الو سلام مامان بزرگ
م.ب.ا: درد مامان بزرگ کجایی پدرصگگگگ(یکم بلند)
+ مامان بزرگ من یه چند روزی نیستم
م.ب.ا: وا چرا
+یه مشکل پیش اومده به خاطر همون
م.ب.ا : صبحونه خوردی
+ اره خوردم نگران نباش
م.ب.ا: باشه پس خدافظ
+ خدافظ
#تو که تا ابد میمونی اینجا چرا بهش گفتی چند روز
+ چیه انتظار داری بگم قراره تا ابد بمونم اینجا بعد همون لحظه منو فحش مالی کنه
# یااا صدا تو برای من بالا نبر
#اجوما به یکی بگو اتاق ا.ت رو نشونش بده
اجوما: چشم قربان....دخترم دنبالم بیا
+چشم
ا.ت
اجوما منو برد سمت اتاقم وارد اتاق شدم یه اتاق با تم دارک داشت بدک نبود باحال بود رفتم خدمو رو تخت انداختم بعد۵ دقیقه خوابم برد
جیمین
بعد اینکه ا.ت رفت سمت بچه ها برگشتم دیدم دارن بهم زل میزنن
#چیه چرا اونجوری نگام میکنید
نامی. فکر نمیکنی باهاش بد رفتار کردی
# نه خیلی هم خوب رفتار کردم اونجوری رفتار نمیکرد
ته . حالا جمع کنید این زراو پرتاتونو بگید جیمین شب چی بپوشه که دل ا.تو ببره😈
#خفه...حالا یه چی میپوشم
ساعت ۷:۳۰
ا.ت
از خواب بیدار شدم دیدم ساعت هفت ونیمه بلند شدم رفتم یه دوش ۳۰ دقیقه ای گرفتم اومدم بیرون دیدم رو تخت لباس گذاشتن لباس رو نگاه کردم دیدم خیلی بازه اما مجبور بودم هوفی کشیدم رفتم جلو آینه روتین پوستیمو انحام دادم موهامو سشوار کشیدمو لخت کردم و لباسامو پوشیدم
جیمین
دیدم ساعت هشته رفتم دوش گرفتم اومدم بیرون موهامو خشک کردم حاضر شدم اومد حال دیدم همه نشستن منم رفتم نشستم منتظر ا.ت موندیم تا بیاد که یهو
برای حمایت ممنون🤍✨🐥
۳.۷k
۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.