مادر بزرگم آخر همهی تلفنهایش میگفت

مادر بزرگم آخرِ همه‌ی تلفن‌هایش میگفت:
کاری نداشتم که!
زنگ زده بودم صداتون را بشنوم
ما هم که جوان و جاهل،
چه می‌دانستیم صدا با دل ِ آدم
چه می‌کند...
#علی_غفاری
دیدگاه ها (۲)

#برای_ یافتنت کافیست فقط چشم هایم را ببندم 🍃 🌼

هیچ‌گاه دوست داشتن‌های «پُر دلیل» را دوستنداشته‌ام! مثلا این...

گاهی دلت میخواهددنج ترین گوشه دنیا بشینی و با خیال راحت دلتن...

💗 آدم ها می آیند و این آمدن باید رخ بدهد تا تو بدانی آمدن ر...

🍁مادربزرگم آخرِ همه‌ی تلفن‌هایش میگفت:کاری نداشتم که!زنگ زده...

او پزشک نیست اما درد ها را ماهرانه تشخیص می دهداو نوازنده نی...

جیمین فیک زندگی پارت ۶۸#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط