وسط خیابون ایستادم دقیقا جایے ک دیدمش به همون نقطه زل زدم خودمون و دیدم دست تو دست هم لبخند رو لبامون دلامون شادحس برخورد چیزی و سیاهے مطلق و از تخت پرت شدم 🙂 ع وقتے رفتے خاطراتمون شدهکابوس شبام 🚶🥀