آخ

آخ....
چقدر روشنی خوبست
چقدر روشنی خوبست
و من چقدر از همهٔ چیزهای خوب خوشم می‌آید
من پله‌های پشت بام را جارو کرده ام
و شیشه‌های پنجره را هم شسته‌ام.
کسی می‌آید
کسی می‌آید
کسی که در دلش با ماست، در نفسش با ماست، در
صدایش با ماست
کسی که آمدنش را
نمی‌شود گرفت
و دستبند زد و به زندان انداخت..
من خواب دیده‌ام... فروغ_فرخزاد
.
دیدگاه ها (۵)

گاهی برای خنده دلم تنگ میشودگاهی دلم تراشه ای از سنگ میشود ،...

کسی به در نمی زند...به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند یکی ز...

زن، ناز میفروشد ، بخرید...نرنجانیدش ! یک روز با سکوتی عمیق ...

نبودنت را خیلی جاها تجربه کرده ام . . .از بام تهران گرفتهتا ...

رمان: زخم عشقِ توپـارت اول🙇🏻‍♀️💓︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۫...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط