خدایا چه کنیم؟ کجا رَویم؟ به که پناه ببریم؟ به چه زبانی ص
خدایا چه کنیم؟ کجا رَویم؟ به که پناه ببریم؟ به چه زبانی صدایت کنیم؟ رو به کدام سمت و چه قبلهای دعایت کنیم؟ اگر التماس چاره ساز است، التماست می کنیم....
پروردگارا، آسمان فرزندانمان را پس میزند و زمین می بلعدشان. شک به بودن خویش و بودنت دارد بر ایمانمان غلبه میکند.
مانند اسبی پاشکسته و به درد نخور که صاحبش رهایش کرده تا بمیرد، خیلی وقت است که در ناکجاترین ناکجای دنیا رهایمان کردهای. درست است بندگان خوبی نبودهایم برایت، که به جای شکرگذاری و دعا کردن نعره کشیدیم و با مشت هایِ گره کرده برای دیگران آرزوی مرگ کردیم،
ولی تو را به تمام کهکشانهایت،
تو را به چشمان ناامید و منتظر پر از اشک کودکان،
تو را به تمامِ فرشتگانت،
تو را قسم به عشق که ذات توست،
تو را قسم به آفتاب، تو را قسم به صداقت آب و معصومیت برگ،
تو را به نالههای مادران جدا شده از جگرگوشههاشان،
تو را به پینههایِ عادی شده یِ دستان پدرانِ خستهیِ سرزمینم،
تو را قسم به شب و روزت،
تو را به بزرگیِ بی مثالت قسم میدهیم که نگاه پر مهرت را از ما نگیر و لبخند را به چهرههای چروکیده و بهت زدهی ما برگردان.
دادارِ مهربان ما را، بندگانِ خطاکارت را از زمین پُر خون و سرد بلندمان کن.
پروردگارا، آسمان فرزندانمان را پس میزند و زمین می بلعدشان. شک به بودن خویش و بودنت دارد بر ایمانمان غلبه میکند.
مانند اسبی پاشکسته و به درد نخور که صاحبش رهایش کرده تا بمیرد، خیلی وقت است که در ناکجاترین ناکجای دنیا رهایمان کردهای. درست است بندگان خوبی نبودهایم برایت، که به جای شکرگذاری و دعا کردن نعره کشیدیم و با مشت هایِ گره کرده برای دیگران آرزوی مرگ کردیم،
ولی تو را به تمام کهکشانهایت،
تو را به چشمان ناامید و منتظر پر از اشک کودکان،
تو را به تمامِ فرشتگانت،
تو را قسم به عشق که ذات توست،
تو را قسم به آفتاب، تو را قسم به صداقت آب و معصومیت برگ،
تو را به نالههای مادران جدا شده از جگرگوشههاشان،
تو را به پینههایِ عادی شده یِ دستان پدرانِ خستهیِ سرزمینم،
تو را قسم به شب و روزت،
تو را به بزرگیِ بی مثالت قسم میدهیم که نگاه پر مهرت را از ما نگیر و لبخند را به چهرههای چروکیده و بهت زدهی ما برگردان.
دادارِ مهربان ما را، بندگانِ خطاکارت را از زمین پُر خون و سرد بلندمان کن.
۲۳.۶k
۱۹ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.