شعرطنزی که خشم سعید حدادیان را در بر داشت
شعرطنزی که خشم سعید حدادیان را در بر داشت
و باعث شد بیانیه تندی علیه
محسن کاویانی شاعر مذهبی و آیینی سرا بدهد!
محسن کاویانی دراین شعر چند آفتی که این روزها به جان برخی مداحان افتاده است را با زبان طنز مورد نقد قرار داد که به مزاج چند مداح خوش نیامد
شعر در ذیل آمده است:
من یک جوان ساده و بی سر زبانم/
هم مذهبی هم قرطی ام ، حدمیانم/
گاهی شدیدأ عاشق خردادیانم/
گاهی شدیدأ عاشق حدادیانم/
من دوست دارم دکتر جراح باشم/
جراح اگر قسمت نشد مداح باشم/
مداح یعنی آن که خود باب المراد است/
بیش از تمام باسوادان باسواد است/
فردی مودب بوده ، زورش هم زیاد است/
در پشت فرمان نیز مشتاق جهاد است/
مداح باید در پی إن قولت باشد/
چیز زیادی نیست دستش کلت باشد/
هرکس بگیرد سبقت از مداح یاغیست/
مزدور امریکاست بی شک یا عراقیست/
یعنی که کافربوده، انسان الاغیست/
تیری به مغزش هم نشیند اتفاقیست/
یعنی که حقش بوده با تیری بمیرد/
تا بعدازاین از مادحین سبقت نگیرد/
از بس که دشمن میکند پرونده سازی/
گردیده رسم مادحین شاکی نوازی/
هرکس شکایت برده از آنها به قاضی/
باشیشه ی نوشابه ای گردیده راضی!!!!
مداح دلسوز و رئوف و مهربان است/
این شایعات تازه کار دشمنان است/
دنبال قرطی بازی و بی غیرتی نیست/
معشوقه هم دارد اگر اسمش کتی نیست/
دنبال پول و وعده های قیمتی نیست/
او شیر میدان است و شیر "پاکتی" نیست/
مداح باید چپ نباشد راست باشد/
قلیان برایش هرزمانی خواست باشد/
اصلأ نباید ذره ای گمراه باشد/
مداح باید مثل یک مداح باشد/
از جرگه ی انصارحزب الله باشد/
دوروبرش چندین نفر همراه باشد/
باید خرامان و کمی بی حس بیاید/
باید که با تأخیر در مجلس بیاید/
آنها تمامأ با حیا و باشعورند/
پا منبری هاشان بدنساز و قطورند/
ازآلت لهو و لعب بسیار دورند/
دلخسته ازموسیقی و فسق و فجورند/
غیر از"سلام من به تو یارقدیمی"
از هایده چیزی نمیداند علیمی/
خود مجری قانون و خود قانون گذارند/
برحفظ ارزشها شدیدأ پافشارند/
دوشکا و آرپی چی و مین وتانک دارند/
دیگر چه میخواهی که مداحان درآرند؟!
بی کلت آنها امنیت آری نداریم!
با بودن مداح دوشواری نداریم/
از او نمیبینی گناهانی خفن را/
بیند به چشم خواهری او مرد و زن را/
مداح میسازد به تنهایی وطن را/
مداح میبرد اضافات بدن را/
تا در وجود مردمان عیبی نماند/
او هرچه بیرون میزند را می براند/
شکرخدا عاری زچشمی هیز هستند/
از شاکیان "روز رستاخیز" هستند/
استاد در هرمبحث و هرچیزهستند/
در ورزش و علم وسیاست نیز هستند/
مثل مدیر تیم پیروزی دقیقند/
چون باحبیب الله کاشانی رفیقند/
جان خودم مداح توییتا ندارد/
قبلأ اگرهم داشته حالا ندارد/
مداح در فرمانیه ویلا ندارد/
ویلا اگر هم داشته ژیلا ندارد/
در پیش وند اسم آن ها هم خدایی/
حاجی عمومأ بهتراست از کربلایی/
اصلأ ندارد خانه ی دربند حاجی/
اصلأ نخورده بهر نان سوگند حاجی!!!
دوراست از هرحیله و ترفند حاجی/
آقای فردو پوس! چرا میخنده حاجی؟
دیگربه روی بازووان بی عیوبم/
(سلطان غم مداح) راباید بکوبم/
مداح جان؛ سردار و سرلشکر تویی تو/
بعد از خدایم حافظ کشور تویی تو/
مداح جان ؛"فردین" ما دیگر تویی تو/
محمود کریم آب منگل "قیصر" تویی تو!
روکن تو تیراندازی طوفانی ات را/
چاقوی دسته بابک زنجانی ات را/
حالا به عشق هیئت تو توی سوله/
باید که با اصغرشل و مهران کوتوله/
با تارهای عنکبوت لوله لوله/
سازم لباس مشکی ضدگلوله/
مداح جان؛ تو قهرمان نه! پهلوانی/
پایان - ارداتمند تو: م- کاویانی..
و باعث شد بیانیه تندی علیه
محسن کاویانی شاعر مذهبی و آیینی سرا بدهد!
محسن کاویانی دراین شعر چند آفتی که این روزها به جان برخی مداحان افتاده است را با زبان طنز مورد نقد قرار داد که به مزاج چند مداح خوش نیامد
شعر در ذیل آمده است:
من یک جوان ساده و بی سر زبانم/
هم مذهبی هم قرطی ام ، حدمیانم/
گاهی شدیدأ عاشق خردادیانم/
گاهی شدیدأ عاشق حدادیانم/
من دوست دارم دکتر جراح باشم/
جراح اگر قسمت نشد مداح باشم/
مداح یعنی آن که خود باب المراد است/
بیش از تمام باسوادان باسواد است/
فردی مودب بوده ، زورش هم زیاد است/
در پشت فرمان نیز مشتاق جهاد است/
مداح باید در پی إن قولت باشد/
چیز زیادی نیست دستش کلت باشد/
هرکس بگیرد سبقت از مداح یاغیست/
مزدور امریکاست بی شک یا عراقیست/
یعنی که کافربوده، انسان الاغیست/
تیری به مغزش هم نشیند اتفاقیست/
یعنی که حقش بوده با تیری بمیرد/
تا بعدازاین از مادحین سبقت نگیرد/
از بس که دشمن میکند پرونده سازی/
گردیده رسم مادحین شاکی نوازی/
هرکس شکایت برده از آنها به قاضی/
باشیشه ی نوشابه ای گردیده راضی!!!!
مداح دلسوز و رئوف و مهربان است/
این شایعات تازه کار دشمنان است/
دنبال قرطی بازی و بی غیرتی نیست/
معشوقه هم دارد اگر اسمش کتی نیست/
دنبال پول و وعده های قیمتی نیست/
او شیر میدان است و شیر "پاکتی" نیست/
مداح باید چپ نباشد راست باشد/
قلیان برایش هرزمانی خواست باشد/
اصلأ نباید ذره ای گمراه باشد/
مداح باید مثل یک مداح باشد/
از جرگه ی انصارحزب الله باشد/
دوروبرش چندین نفر همراه باشد/
باید خرامان و کمی بی حس بیاید/
باید که با تأخیر در مجلس بیاید/
آنها تمامأ با حیا و باشعورند/
پا منبری هاشان بدنساز و قطورند/
ازآلت لهو و لعب بسیار دورند/
دلخسته ازموسیقی و فسق و فجورند/
غیر از"سلام من به تو یارقدیمی"
از هایده چیزی نمیداند علیمی/
خود مجری قانون و خود قانون گذارند/
برحفظ ارزشها شدیدأ پافشارند/
دوشکا و آرپی چی و مین وتانک دارند/
دیگر چه میخواهی که مداحان درآرند؟!
بی کلت آنها امنیت آری نداریم!
با بودن مداح دوشواری نداریم/
از او نمیبینی گناهانی خفن را/
بیند به چشم خواهری او مرد و زن را/
مداح میسازد به تنهایی وطن را/
مداح میبرد اضافات بدن را/
تا در وجود مردمان عیبی نماند/
او هرچه بیرون میزند را می براند/
شکرخدا عاری زچشمی هیز هستند/
از شاکیان "روز رستاخیز" هستند/
استاد در هرمبحث و هرچیزهستند/
در ورزش و علم وسیاست نیز هستند/
مثل مدیر تیم پیروزی دقیقند/
چون باحبیب الله کاشانی رفیقند/
جان خودم مداح توییتا ندارد/
قبلأ اگرهم داشته حالا ندارد/
مداح در فرمانیه ویلا ندارد/
ویلا اگر هم داشته ژیلا ندارد/
در پیش وند اسم آن ها هم خدایی/
حاجی عمومأ بهتراست از کربلایی/
اصلأ ندارد خانه ی دربند حاجی/
اصلأ نخورده بهر نان سوگند حاجی!!!
دوراست از هرحیله و ترفند حاجی/
آقای فردو پوس! چرا میخنده حاجی؟
دیگربه روی بازووان بی عیوبم/
(سلطان غم مداح) راباید بکوبم/
مداح جان؛ سردار و سرلشکر تویی تو/
بعد از خدایم حافظ کشور تویی تو/
مداح جان ؛"فردین" ما دیگر تویی تو/
محمود کریم آب منگل "قیصر" تویی تو!
روکن تو تیراندازی طوفانی ات را/
چاقوی دسته بابک زنجانی ات را/
حالا به عشق هیئت تو توی سوله/
باید که با اصغرشل و مهران کوتوله/
با تارهای عنکبوت لوله لوله/
سازم لباس مشکی ضدگلوله/
مداح جان؛ تو قهرمان نه! پهلوانی/
پایان - ارداتمند تو: م- کاویانی..
۲.۴k
۱۶ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.