زیست شناس نبودم ولی عجب جونوری بودی

زیست شناس نبودم ولی عجب جونوری بودی
دیدگاه ها (۱)

قایقی خواهم ساخت خواهم انداخت به آب دور خواهم شد از این خاک ...

ابری نیست بادی نیست می نشینم لب حوض گردش ماهی ها ، روشنی ، م...

غروب است با آن که می‌ترسم و با آنکه سخت مضطربم باز با تو تا...

هر وعده غذایییا به عمر ما اضافه می کنه، و یا از عمر ما کم می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط