themafiasnightslave
#the_mafias_night_slave
p28
دستش رو صورتت گذاشت وگفت
هیون: به چی فک میکنی؟
ات: امم هیچی
وهیون نزدیک ات شد ویه دست روکمرش گذاشت ودست دومش روصورتش وخیلی بهم نزدیک شدم ولباس رولبات گذاستم وعمیق میبوسید بعد چند مین بخاطر اکسیژن جدا شدین ونفس نفس میزنید بعد تو حس کردی یه چیزی گرمی بین پاهات هست وبه هیون گفتی
ات: هیون امروز چندمه؟
هیون:امروز.... هست(تاریخ شمابگید)
ات: واییی امروز پریودیمه وهیچ لوازمی ندارم (هول)
هیون: الان به اجوما میگم واست بیاره
ات: زودباش
.
.
.
اجوما واست پد اورد وگذاشتیش بعد نشستی روتخت یهو قلبت تیر کشیداونم معدت درد گرفت وخیلی درد داشتی ویهدست رومعدت ودست دوم روقلبت خیلی درد داشتی بعد هیون درواتاق بازکرد وتورو دید که حالت خوب نبود زود پیشت اومد وبانگرانی حرف زد
هیون: ات چته؟؟؟
ات: ه هیون د. درد دارم
هیون: کجا؟؟
ات: معدم
واجوماروصدا زد واومد تو اتاق
اجوما: بفرمایید ارباب
هیون: برو واسه ات.........
نظردرکامنت💜✨
p28
دستش رو صورتت گذاشت وگفت
هیون: به چی فک میکنی؟
ات: امم هیچی
وهیون نزدیک ات شد ویه دست روکمرش گذاشت ودست دومش روصورتش وخیلی بهم نزدیک شدم ولباس رولبات گذاستم وعمیق میبوسید بعد چند مین بخاطر اکسیژن جدا شدین ونفس نفس میزنید بعد تو حس کردی یه چیزی گرمی بین پاهات هست وبه هیون گفتی
ات: هیون امروز چندمه؟
هیون:امروز.... هست(تاریخ شمابگید)
ات: واییی امروز پریودیمه وهیچ لوازمی ندارم (هول)
هیون: الان به اجوما میگم واست بیاره
ات: زودباش
.
.
.
اجوما واست پد اورد وگذاشتیش بعد نشستی روتخت یهو قلبت تیر کشیداونم معدت درد گرفت وخیلی درد داشتی ویهدست رومعدت ودست دوم روقلبت خیلی درد داشتی بعد هیون درواتاق بازکرد وتورو دید که حالت خوب نبود زود پیشت اومد وبانگرانی حرف زد
هیون: ات چته؟؟؟
ات: ه هیون د. درد دارم
هیون: کجا؟؟
ات: معدم
واجوماروصدا زد واومد تو اتاق
اجوما: بفرمایید ارباب
هیون: برو واسه ات.........
نظردرکامنت💜✨
- ۶.۳k
- ۳۰ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط