پارت ۱۴
پارت ۱۴
جیمین و ات به کره رفتن
جیمین: ات
ات: جان
جیمین: دارم میرم بیرون جایی نریا
ات: پیش دکتر نریااا
جیمین: کاریش ندرم فقط میخواستم باهاش صحبت کنم
ات: ب...باشه
جیمین میره بیمارستان
جیمین: دکتر کجاست؟! (با داد)
پرستار: تو اتاق خودشه
جیمین: فهمیدم
پرستار: کجا میرین نوبتتون نشد
جیمین: ولم کن(با داد)
جیمین رفت پیش کتر
جیمین: یااااا(یا به کره ای میشه هی) عوضییی(با داد)
دکتر: ب...بله
جیمین: چرا اون روز به من دروغ گفتییی هااا؟!( با داد)
دکتر: چ....چه دروغی؟!
جیمین: که زن و بچم مردن
جیمین: تو با چه جرعتی به من دروغ گفتی(با داد)
جیمین: ببین همین الان جلوم زانو میزنی میگی غلط کردم وگرنه میکشمت(با داد)
دکتر: غ....غلط کردم
جیمین: افرین
جیمین: یبار دیگه از این غلط ها بکنی میکشمت فهمیدی؟!(با داد)
دکتر: ب..بله
جیمین: افرین
و از بیمارستان میاد بیرون و میره خونه
ات: چیکار کردی؟!
جیمین: هیچی فقط باهاش صحبت کردم گفتم که اگه یکار دیگه ازاین غلط ها بکنه میکشمش
ات: چ خوب که نشکتیش
جیمین: هوم
جیمین: پسرم چطوره
ات: خوبه
ات: شیر خورده و خوابیده
جیمین: ووییی خدا برم بوسش کنم
ات: نکننن بیدار میشههه
جیمین: به من ربطی نداره
و با کلی سروصدا جی هون رو میبوسه
جیمین: دیدی بیدار نشد ات خانوم
ات: هوم
پارت ۱۵ فردا:)
در خماری بمونین فرزندانم:)
جیمین و ات به کره رفتن
جیمین: ات
ات: جان
جیمین: دارم میرم بیرون جایی نریا
ات: پیش دکتر نریااا
جیمین: کاریش ندرم فقط میخواستم باهاش صحبت کنم
ات: ب...باشه
جیمین میره بیمارستان
جیمین: دکتر کجاست؟! (با داد)
پرستار: تو اتاق خودشه
جیمین: فهمیدم
پرستار: کجا میرین نوبتتون نشد
جیمین: ولم کن(با داد)
جیمین رفت پیش کتر
جیمین: یااااا(یا به کره ای میشه هی) عوضییی(با داد)
دکتر: ب...بله
جیمین: چرا اون روز به من دروغ گفتییی هااا؟!( با داد)
دکتر: چ....چه دروغی؟!
جیمین: که زن و بچم مردن
جیمین: تو با چه جرعتی به من دروغ گفتی(با داد)
جیمین: ببین همین الان جلوم زانو میزنی میگی غلط کردم وگرنه میکشمت(با داد)
دکتر: غ....غلط کردم
جیمین: افرین
جیمین: یبار دیگه از این غلط ها بکنی میکشمت فهمیدی؟!(با داد)
دکتر: ب..بله
جیمین: افرین
و از بیمارستان میاد بیرون و میره خونه
ات: چیکار کردی؟!
جیمین: هیچی فقط باهاش صحبت کردم گفتم که اگه یکار دیگه ازاین غلط ها بکنه میکشمش
ات: چ خوب که نشکتیش
جیمین: هوم
جیمین: پسرم چطوره
ات: خوبه
ات: شیر خورده و خوابیده
جیمین: ووییی خدا برم بوسش کنم
ات: نکننن بیدار میشههه
جیمین: به من ربطی نداره
و با کلی سروصدا جی هون رو میبوسه
جیمین: دیدی بیدار نشد ات خانوم
ات: هوم
پارت ۱۵ فردا:)
در خماری بمونین فرزندانم:)
۶.۳k
۱۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.