آدمها از راه میرسند
آدمها از راه میرسند،
تنهاییت را در بودنهایِ مداوم ،
حبس میکنند،
سکوتت را میشکنند و
هیاهو بر پا میکنند...
چشمانت پر میشود
از وجودشان
و از هر لحظه ی عمرت
یادی، یادگاری، خاطره ای،چیزی، میسازند
آدمها دنیایِ آرامت را ،
پر از خواهش و آرزو میکنند
مزه ی احساساتِ رنگارنگ را
به دلت میچشانند،
و ناگهان .....
همین آدمها
بخار میشوند..!
دستانت قندیل میبند
سکوتت پر میشود از
صداهایی که فقط تو میشنوی
زیرِ یادها و یادگاریهایشان
هر روز و هر شب دفن میشوی
خراب میشوی
میپوسی....
تنهاییت ، تنها ترین عذابِ زندگیت میشود
و در نهایت،
تو هم آدمی میشوی
که روزی ناگهان ،....
بخار میشود...!!!!
#سمیه-نعمتی
تنهاییت را در بودنهایِ مداوم ،
حبس میکنند،
سکوتت را میشکنند و
هیاهو بر پا میکنند...
چشمانت پر میشود
از وجودشان
و از هر لحظه ی عمرت
یادی، یادگاری، خاطره ای،چیزی، میسازند
آدمها دنیایِ آرامت را ،
پر از خواهش و آرزو میکنند
مزه ی احساساتِ رنگارنگ را
به دلت میچشانند،
و ناگهان .....
همین آدمها
بخار میشوند..!
دستانت قندیل میبند
سکوتت پر میشود از
صداهایی که فقط تو میشنوی
زیرِ یادها و یادگاریهایشان
هر روز و هر شب دفن میشوی
خراب میشوی
میپوسی....
تنهاییت ، تنها ترین عذابِ زندگیت میشود
و در نهایت،
تو هم آدمی میشوی
که روزی ناگهان ،....
بخار میشود...!!!!
#سمیه-نعمتی
- ۲۵۹
- ۲۷ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط