اش می بیشتر دوستم داشتی


ڪاش ڪمی بیشتر دوستمـ داشتی،
تا اگر روزے از من بی خبر بودے
فڪرت
به زمین و زمان مشڪوڪ میشد،
ڪه تاب نمیاوردے دوریمـ را...
ڪاش ڪمی بیشتر دوستمـ داشتی،
تا به جز من ڪس دیگرے را نمیدیدے
صداے ڪسی را نمیشنیدے،
هواے ڪسی را نفس نمیڪشیدے...

ڪاش ڪمی بیشتر دوستمـ داشتی...
تا از چشمانمـ بی تابی‌امـ را میخواندے،
لڪنت زبانِ هنگامـ گفتن
"دوستت دارمـ"
را میدیدے ...
تو،
مرا دوست دارے، اما ڪمـ...
آنقدر ڪمـ
ڪه هیچ چیز از
دلتنگی هاے شبانه‌امـ
نمیدانی...
دیدگاه ها (۲)

‌آن بی تابی‌ام در عاشقانه‌ها آیا آشکار نبود؟منی که هزار سال ...

در آن نوبت که بندد دستِ نیلوفر به پایِ سروِ کوهی دامگَرَم یا...

‌منبی تو بودنهای شبانه راتاب می آورمتا آنصبحی کهطلوع تورا نف...

‌باران...یعنی برگشتن هواے مه آلود شیروانی هاے شاد!باران یعنی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط