پر کن پیاله را

پُر کن پیاله را

کاین آب آتشین،

دیری است

ره به حالِ خرابم نمی برد...


#فریدون_مشیری
شبتـــون دوراز غمـ تنهایی
دیدگاه ها (۱)

‌در عشق تو هر حیله که کردم هیچستهر خون جگر که بیتو خوردم هیچ...

‌در این ظلمت‌سرا تا کی به بوی دوست بنشینمگهی انگشت بر دندان ...

‌وقتی از قتل قناری گفتیدل پر ریخته ام وحشت کردوقتی آواز درخت...

تاوان خوشبختی اینده ات را اکنون پس بده

رمان (عمارت ارباب )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط