Part last

Part last

+برای من میخوای قانون بزاری (داد)
_سر من داد نزن بچ...
+چی گفتی(ملایم)
_هیچی(جدی)
_فعلا بشین یکم عرق کردم میرم دوس بگیرم باید باهام مثل ادم حرف بزنی(جدی)

تازه به این پی بردم که چقدر ناز دادن هایش یا حتی غر زدن هایش زمانی که عاشقم بود برایم زیباست
وقتی در حمام را می بندد گوشیش به صدا در می اید امیدوار بودم که رمزش همان باشد
بعد از امتحانش بالاخره صفحه باز می شود و بله هنوز هم سال تولدم هست به سمت ان پیام میروم و صفحه چتش را میخوانم
&هنوز هم که پیشته بهت گفتم از خودت دورش کن و ازش طلاق بگیر و گرنه برای خودش و بچت بد میشه
&من مادر بهتری برای دخترتم
_چرت و پرت نگو فقط میخام وسایلشو بهش بدم خودتم میدونی فقط چون جونش تو خطره حاضرم باهات باشم وگرنه به هیجان نیستی
&اینجوری باهام حرف نزن من دوستت دارم
_من ندارم ا.ت و دخترم تمام دنیامن حاضرم بخاطرشون تن به ازدواج باهات بدم
و به پیام جدید میرسم
&از فکرش بیا بیرون چند ساعت دیگه میام پیشت عزیزم بهتره همراهیم کنی
و در همین حین در حمام باز میشود
_اون شامپو رو بد... توی گوشیم چیکار میک...
و حرفش با دویدن من به طرفش و بوسه ای شدید قطع میشود
+باید بهم میگفتی من نمیزارم اون دختر عموی چندشت بهمون اسیب بزنه عشق(بغض)
_باید این کار رو بکنم وگرنه شماهارو ازم میگیره بچه... اینکه بدونم زنده اید حداقل روانم و اروم میک...
و دوباره میبوسمش بعد از دعوایمان این کار را نکرده ام او دخترمان را پیش پدر و مادرش گزاشته همه چیز چرت و پرت بود بهانه هایش رفتار هایش فقط تهدیدش کرده بودند و حتی شرطش همه چیز دروغ بود
در همین حین در باز میشود
&چرا در و باز نمیک...
و مارا در حالت بوسیدن میبیند و من بدون اینکه بوسه ام را قطع کنم تفنگی که در جیبم قایم کردم را به سوی او میگیرم و سریع به قلبش میزنم
که او با تعجب لب میزند
_چطور؟ چرا؟
+بالاخره چند ساله که زنه یه مافیام مگه نه
+من نمیزارم کسی مافیام و دخترم و ازم دور کنه عشق
_عاشقتم بچه ی خشنم
+من کی با تو خشن بودم
_این خوبه که بچم با همه خسنه به جز من!
پایان....
چطوره بلوبری ها 🫐