رمان شوتو
رمان شوتو
پارت24
چیی نوشتتتتتته؟؟؟؟؟
بیا خونمون فقط منو ابجیم اینجاییم
پیام من: چی نمیشه که نمیتونم
پیام شوتو: عمم قهلمـ
پیام من: ای بابا مگه بچه ای؟
پیامش شوتو: اله مح نینی عم
پیام من: همینو کم داشتم مثلا با توصیه نامه اومدی یو ای
-اَه عمممم بیا دیگه
-باشه بابا اومدم
رفتم خونشون بعد ابجیش درو باز کرد رفتم داخل حیاط بعد دیدم شوتو عین بچه گربه های گوگولی تو باغچه نشسته همین که منو دید بدو بدو اومد سمتم پرید تو بغلم دستمو رو سرش کشیدم میخواستیم که بریم داخل شوتو دستمو گرفت
شوتو: همینجا میمونیم
فویومی: عه شوتو اذیتش نکن بیا تو
شوتو: ن نمیام
اخر سر مجبور شدیم بریم و روی صندلی حایی که تو حیاط گذاشته بودن شوتو ام تو بغل من خوابش برده بود
فویومی: ببخشید شوتو اذیتت کرد
ا/ت: نه مشکلی نیست
فویومی: شوتو تویه ارتباط با بقیه قوی نیست و به بقیه اعتماد نمیکنه به خاطر همین دوستی نداشت ولی الان تونسته به تو اعتماد کنه و باهات دوسته
بدون اینکه چیزی بهگ به شوتو نگاه کردم که یهویی
پارت24
چیی نوشتتتتتته؟؟؟؟؟
بیا خونمون فقط منو ابجیم اینجاییم
پیام من: چی نمیشه که نمیتونم
پیام شوتو: عمم قهلمـ
پیام من: ای بابا مگه بچه ای؟
پیامش شوتو: اله مح نینی عم
پیام من: همینو کم داشتم مثلا با توصیه نامه اومدی یو ای
-اَه عمممم بیا دیگه
-باشه بابا اومدم
رفتم خونشون بعد ابجیش درو باز کرد رفتم داخل حیاط بعد دیدم شوتو عین بچه گربه های گوگولی تو باغچه نشسته همین که منو دید بدو بدو اومد سمتم پرید تو بغلم دستمو رو سرش کشیدم میخواستیم که بریم داخل شوتو دستمو گرفت
شوتو: همینجا میمونیم
فویومی: عه شوتو اذیتش نکن بیا تو
شوتو: ن نمیام
اخر سر مجبور شدیم بریم و روی صندلی حایی که تو حیاط گذاشته بودن شوتو ام تو بغل من خوابش برده بود
فویومی: ببخشید شوتو اذیتت کرد
ا/ت: نه مشکلی نیست
فویومی: شوتو تویه ارتباط با بقیه قوی نیست و به بقیه اعتماد نمیکنه به خاطر همین دوستی نداشت ولی الان تونسته به تو اعتماد کنه و باهات دوسته
بدون اینکه چیزی بهگ به شوتو نگاه کردم که یهویی
۳.۶k
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.