عشق لرزان
از دید جیسو
قرار شد امروز مسابقه بزاریم که کی اول میتونه الماس دزدی که تو اون شرکت هست و به دست بیاره
جیسو : خب دخترا گوش کنید این مامورئیت خیلی ساده است باید مثل فبل لیسا دوربین هارو قطع کنه و دزد گیر ها رو از کار بندازه نارنی هانی هم اون الماس و می دزده یادتون باشه ما باید اول بشیم
دخترا : بلهههه
موقع ماموریت
از دید هانی
لیسا دزد گیر ها رو از کار انداخت حالل نوبت من بود من رفتم و نزدیک الماس شدم تا خواستم براش دارم یکی اومد و اون و ازم قاپید وقتی بیشتر نگاه کردم دیدم اون جیهوپ سریع رفتم دنبالش وقتی بهش رسیدم یه زیر پایی براش گرفتم و افتاد زمین سریع الماس و ازش گرفت
هانی : نچ نچ نچ اقا پسر این الماس صاحب داره
جیهوپ : حتما صاحبشم تویی
تا خواستم جوابش و بدم یه زیر پایی برام گرفت و الماس و ازم گرفت رفتم دنبالش که دیدم سوار ماشین شده سریع با موتوری که اونجا بود رفتم دنبالش رفتم و نزدیک ماشین شدم جیهوپ پشت نشسته بود منم سریع پنجره رو شکوندم و الماس و گرفتم ازش و سریع با موتور فرار کردم و رفتم خونه
تو خونه
لیسا : الماس و گرفتی
هانی : پس چی ایناها
دخترا جبغ و داد کردن از خوشحالی و لیسا اومد وسط رقصید
جیسو : بچه ها کارتون عالی بود
دخترا داشتن دست میزدن و شادی می ردن که یهو در زدن
هانی : من میرم در و واکنم
رفتم در و واکردم که دیدم اون هفتا پسر اومد
جیهوپ: نمی خواه دعوت کنی بیایم تو
رفتم کنار و اونا اومدن تو
جین : سلام
جیسو : شما اینجا چیکار میکنید
جین : مگه پول و نمی خواهد
جیسو : چرا می خواهم
جین : خب اومذیم پول و بدیم
جیسو : چیزی. بانام شماره کارت وجود داره
جین : بده حضوری اومدیم
جیسو : هوفففف خوش اومدین بفرمایین بشینین
پسرا نشستن
جیسو : مادام لطفا هفت تا قهوه بیار
مادام : چشم
جین : راضی به زحمت نبودیم
قرار شد امروز مسابقه بزاریم که کی اول میتونه الماس دزدی که تو اون شرکت هست و به دست بیاره
جیسو : خب دخترا گوش کنید این مامورئیت خیلی ساده است باید مثل فبل لیسا دوربین هارو قطع کنه و دزد گیر ها رو از کار بندازه نارنی هانی هم اون الماس و می دزده یادتون باشه ما باید اول بشیم
دخترا : بلهههه
موقع ماموریت
از دید هانی
لیسا دزد گیر ها رو از کار انداخت حالل نوبت من بود من رفتم و نزدیک الماس شدم تا خواستم براش دارم یکی اومد و اون و ازم قاپید وقتی بیشتر نگاه کردم دیدم اون جیهوپ سریع رفتم دنبالش وقتی بهش رسیدم یه زیر پایی براش گرفتم و افتاد زمین سریع الماس و ازش گرفت
هانی : نچ نچ نچ اقا پسر این الماس صاحب داره
جیهوپ : حتما صاحبشم تویی
تا خواستم جوابش و بدم یه زیر پایی برام گرفت و الماس و ازم گرفت رفتم دنبالش که دیدم سوار ماشین شده سریع با موتوری که اونجا بود رفتم دنبالش رفتم و نزدیک ماشین شدم جیهوپ پشت نشسته بود منم سریع پنجره رو شکوندم و الماس و گرفتم ازش و سریع با موتور فرار کردم و رفتم خونه
تو خونه
لیسا : الماس و گرفتی
هانی : پس چی ایناها
دخترا جبغ و داد کردن از خوشحالی و لیسا اومد وسط رقصید
جیسو : بچه ها کارتون عالی بود
دخترا داشتن دست میزدن و شادی می ردن که یهو در زدن
هانی : من میرم در و واکنم
رفتم در و واکردم که دیدم اون هفتا پسر اومد
جیهوپ: نمی خواه دعوت کنی بیایم تو
رفتم کنار و اونا اومدن تو
جین : سلام
جیسو : شما اینجا چیکار میکنید
جین : مگه پول و نمی خواهد
جیسو : چرا می خواهم
جین : خب اومذیم پول و بدیم
جیسو : چیزی. بانام شماره کارت وجود داره
جین : بده حضوری اومدیم
جیسو : هوفففف خوش اومدین بفرمایین بشینین
پسرا نشستن
جیسو : مادام لطفا هفت تا قهوه بیار
مادام : چشم
جین : راضی به زحمت نبودیم
۳۱.۲k
۱۹ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.