مافیایمن
#مافیای_من
#P4
لینو:کار داشتم پس زودتر بیدار شدم و رفتم دنبال بنگ چان
باید میفهمیدم اون روز کی میخواست ب هان آسیب برسونه
بعد از اینکه کارم تموم شد برگشتم خونه
دیدم لامپ ا هنوز خاموشه
گفتم شاید هان هنوز خوابه
آروم در و باز کردم و رفتم داخل
هیچ صدایی داخل خونه نبود
رفتم داخل اتاق دیدم هان رو تخت نیست
یکم ترسیدم
داخل خونه رو گشتم
رفتم دوباره داخل اتاقم بگردم که دیدم هان رو زمین افتاده
سریع دویدم سمتش
هان.....هان بیدار شو
«با بغض»
هانی.......هانی لطفا بیدار شو
هان این اصلا شوخی خوبی نیست
دیدم که هیچ تکونی نمیخوره
سریع دویدم رفتم گوشی مو آوردم
شماره دکتر کیم و گرفتم و بهش گفتم سریع بیاد اینجا
صدای زنگ اومد منم سریع خودمو رسوندم به در
در و باز کردم
دک....دکتر کیم
لطفا بیاید کمکش کنید
سونگمین:رئیس.....میتونم بپرسم چی شده که انقد نگرانید؟؟؟
لینو:هان........هان حالش بده
«با داد»
گفتم برو بهش رسیدگی کن
سونگمین:چ..........چشم رئیس
لینو:سریع چکش کن
تا خوب نشده نمیتونی بری
سونگمین:چشم رئیس
لینو:نیم ساعت از اینکه سونگمین اومده بود میگذشت
خب....چیشد؟؟؟
هنوز بیدار نشده؟؟؟
سونگمین:ر...رئیس
نگران نباشید
چیز خاصی نبود فقط مریض شده
این پسر بدن ضعیفی داره
براش دارو و آرامبخش زدم تو سِرُمش
ب زودی بهوش میاد.......نگران نباشید
لینو:هوففففف........راستی دکتر کیم....یکم تند برخورد کردم
سونگمین:نه رئیس.....اصلا تند برخورد نکردید
تقصیر من بود که خیلی سوال کردم
لینو:میتونی بری
سونگمین:یه تعظیم کوچیک کردم و رفتم بیرون
لینو:رفتم پیش هان دراز کشیدم و بعد نیم ساعت خواب رفتم
هان:بیدار شدم دیدم لینو بالا سرم خوابیده
موهاشو از تو صورتش زدم کنار
خوب بخوابی مافیای من
ادامه دارد....
#P4
لینو:کار داشتم پس زودتر بیدار شدم و رفتم دنبال بنگ چان
باید میفهمیدم اون روز کی میخواست ب هان آسیب برسونه
بعد از اینکه کارم تموم شد برگشتم خونه
دیدم لامپ ا هنوز خاموشه
گفتم شاید هان هنوز خوابه
آروم در و باز کردم و رفتم داخل
هیچ صدایی داخل خونه نبود
رفتم داخل اتاق دیدم هان رو تخت نیست
یکم ترسیدم
داخل خونه رو گشتم
رفتم دوباره داخل اتاقم بگردم که دیدم هان رو زمین افتاده
سریع دویدم سمتش
هان.....هان بیدار شو
«با بغض»
هانی.......هانی لطفا بیدار شو
هان این اصلا شوخی خوبی نیست
دیدم که هیچ تکونی نمیخوره
سریع دویدم رفتم گوشی مو آوردم
شماره دکتر کیم و گرفتم و بهش گفتم سریع بیاد اینجا
صدای زنگ اومد منم سریع خودمو رسوندم به در
در و باز کردم
دک....دکتر کیم
لطفا بیاید کمکش کنید
سونگمین:رئیس.....میتونم بپرسم چی شده که انقد نگرانید؟؟؟
لینو:هان........هان حالش بده
«با داد»
گفتم برو بهش رسیدگی کن
سونگمین:چ..........چشم رئیس
لینو:سریع چکش کن
تا خوب نشده نمیتونی بری
سونگمین:چشم رئیس
لینو:نیم ساعت از اینکه سونگمین اومده بود میگذشت
خب....چیشد؟؟؟
هنوز بیدار نشده؟؟؟
سونگمین:ر...رئیس
نگران نباشید
چیز خاصی نبود فقط مریض شده
این پسر بدن ضعیفی داره
براش دارو و آرامبخش زدم تو سِرُمش
ب زودی بهوش میاد.......نگران نباشید
لینو:هوففففف........راستی دکتر کیم....یکم تند برخورد کردم
سونگمین:نه رئیس.....اصلا تند برخورد نکردید
تقصیر من بود که خیلی سوال کردم
لینو:میتونی بری
سونگمین:یه تعظیم کوچیک کردم و رفتم بیرون
لینو:رفتم پیش هان دراز کشیدم و بعد نیم ساعت خواب رفتم
هان:بیدار شدم دیدم لینو بالا سرم خوابیده
موهاشو از تو صورتش زدم کنار
خوب بخوابی مافیای من
ادامه دارد....
- ۱۲.۰k
- ۰۳ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط