برای همه مانیک روزهایی هستند که می نشینیم کنج اتاق و هما

برای همه مان،یک روزهایی هستند که می نشینیم کنج اتاق و همانطور که دست هایمان یخ کرده می گویم:دیگر نمیشود ادامه داد
برای همه مان روزهایی هستند که خودمان راروی مبل پرت کنیم و بگوییم ازاین بدتر نمیشود...
روزهایی که خیال میکنیم،دیگرهیچ وقت شاد و خوشبخت نخواهیم بود...
روزهایی که قید خودمان را می زنیم...فکر میکنیم تاریخ مصرفمان گذشته و خودمان را جایی میان روزمرگی ها دور می اندازیم...اما خیلی زود
دوره روزهای"دیگر ازاین بدتر نمی شود"ها
وشب های"دیگر نمیتوانیم"هایمان می گذرد.
یاد میگیریم که چگونه باروزهای بد تا کنیم و از آنها بگذریم...
«یاد میگیریم که روزهای بد می مانند»
نه تمام می شوند و نه کوله بارشان رااززندگی آدم جمع میکنند
«این ما هستیم که باید،ازبین آن شلوغی هامسیرمان را ادامه دهیم.»
روزهای بد می مانند و
این ماهستیم که باید برویم!
برای همه مان
روزهایی هستند
که باید در ابتدایشان تابلویی نصب کرد و روی آن نوشت:
خطر!روزهای بد،مشغول کارند.
این ماییم که باید چراغ قرمزهای وقت گیر بگذریم!
از اندوهایی که به فرمان زندگیمان ایست می دهند...
یاد میگیریم که روزهای بد
دست اندازهای بدموقعی هستند
که باید سرعت را پایین آورد از آنها رد شد!🌹
دیدگاه ها (۵)

هر مهمی یه روزی بی اهمیت میشه صبر کن😊

ﻣﺤــﺮﻡ داره شــروع میشـہ ...🎆 ﻣﺎﺷﯿـﻦ ﻫﺎے ﺧﺎڪـے ﺩﻭﺑـﺎﺭﻩ بـہ ...

یکسال دیگه هم گذشت....................اولش همه شکل هم هستیم ...

آدمی که دوستت داردخیلی زود برایت عادی می شود!حرف هایش،دوستت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط