خواننده شیطون پارت36
#خواننده_شیطون #پارت36
ایسو
داشتم تلویزیون میدیدم که دیدم آنیسا ست خدایا این داره چی میگه
آنیسا:خوب یو.آنیسا هستم 19سال سنمه
قدم173و وزنمم60 تک فرزندم و دوستان مهمم میشه گفت اعضایی بی تی اس و میاوایسو مثل خواهرام هستند البته دوست زیاد دارم و همشونو دوس دارم
تفریحام گشتن بادوستام زدن و خوندن اهنگه وورزش
روحیه نسبتا شوخی دارم
خبرنگار:رویی کدوم اعضاگروها جزء بی تی اس کراش دارید
آنیسا:دختر و پسرش مهمه
خبرنگار:پسر باشه
آنیسا:چانیول.و.لی از اکسو البته همشون قابل احترام هستند
خبرنگار:اگه قرار بشه گروهی تشکیل بدین از کدوم یکی از دوستانتون دعوت میکنین
آنیسا:میا وایسو
جاااااننننن الآن چی گفت منننننن خواننده بشم لعنتی گفت بیا بیگ هیت ها
خبرنگار:بنظرتون قبول میکنن
آنیسا:البته امیدوارم که قبول کنن!
خبرنگار:اگه بخواین یه جمله بگین که شعارتون باشه چی میگین
آنیسا:زندگی خلاصه میشه دراراده ولبخند تو پس با اراده لبخند بزن
خبرنگار:آخرین سوال شما چه آلان باید ازتون عکس بگیریم چه ژستی میگیرید
مطمئنم اون لبخند معروفشو میزنه اطمینان دارم
همون لبخند دلبرانشو زد صورتشو ملوس کرد
مدیر:خوب ممنونم مادیگه میریم برای همه چی ممنونیم
خبرنگارا:همچنین
سریع شمارشو گرفتم
آنیسا:دیدی مصاحبه مو
من:اره لعنتی خیلی خوب بودی راستی چرا تفریحاتو نگفتی یکیش مردم آزاریه هان
آنیسا:همه چیزو که نباید بدونن که حالا قبول میکنی
من:الان بابات آتیش گرفته
آنیسا:نگران اونش نباش مامی حلش میکنه
من:منکه نمیتونم جدا از مامانم زندگی کنم
آنیسا:توبیا بیگ هیت با مدیر صحبت کن حلش میکنه برات
من:خیل خابببب الآن میام
سوار اتوبوس شدم چیه من خاب بابام کارمنده ماشین زیر پاشه
رسیدم وارد کمپانی شدم دیدم میا هم هست
من:عرررر آنی میا
اون دوتا:عرررر ایسو
پریدیم بغل هم دیگه تاجایی که جا داشت هم دیگه رو فشار دادیم
*خدایا یکی کم بود دوتادیگه هم اضافه شدش
به صاحب صدا نگاه کردم جین بودش
من:اوه ببخشید
منو ومیا قرمز شدیم از خجالت اما انگار نه انگار آنیسا البته از موقعی کع دبستان باهم بودیم همینطوری بود
مدیر:شما خانوما بیاین داخل دفتر
مدیر:خوب اسماتون
میا:،من میا هستم
من:منم ایسو هستم
مدیر:خوب خوشحالم که اینجاین ودعوت مارو بپذیرید برای عضو شدن تو گروه ما
من:جناب مدیر عذر میخوام اما من باید شب ها خونه باشم مادرم تنهایی میترسونش
مدیر:اوه پس که اینطور مشکلی نیس حلش میکنم
میا:من.پدرم فوت کردن برای همون مادرم جزء من کسی رو نداره منم نمیتونم جزء موقعیت هایی خاص شب ها بیرون باشم
مدیر:درک میکنم پس موافقید که عضو بیگ هیت بشید
ما:البته
قرار داد بستیم به مامان گفتم خیلی خوشحال شدش
آنیسا:چیشد
ما،:حله
ایسو
داشتم تلویزیون میدیدم که دیدم آنیسا ست خدایا این داره چی میگه
آنیسا:خوب یو.آنیسا هستم 19سال سنمه
قدم173و وزنمم60 تک فرزندم و دوستان مهمم میشه گفت اعضایی بی تی اس و میاوایسو مثل خواهرام هستند البته دوست زیاد دارم و همشونو دوس دارم
تفریحام گشتن بادوستام زدن و خوندن اهنگه وورزش
روحیه نسبتا شوخی دارم
خبرنگار:رویی کدوم اعضاگروها جزء بی تی اس کراش دارید
آنیسا:دختر و پسرش مهمه
خبرنگار:پسر باشه
آنیسا:چانیول.و.لی از اکسو البته همشون قابل احترام هستند
خبرنگار:اگه قرار بشه گروهی تشکیل بدین از کدوم یکی از دوستانتون دعوت میکنین
آنیسا:میا وایسو
جاااااننننن الآن چی گفت منننننن خواننده بشم لعنتی گفت بیا بیگ هیت ها
خبرنگار:بنظرتون قبول میکنن
آنیسا:البته امیدوارم که قبول کنن!
خبرنگار:اگه بخواین یه جمله بگین که شعارتون باشه چی میگین
آنیسا:زندگی خلاصه میشه دراراده ولبخند تو پس با اراده لبخند بزن
خبرنگار:آخرین سوال شما چه آلان باید ازتون عکس بگیریم چه ژستی میگیرید
مطمئنم اون لبخند معروفشو میزنه اطمینان دارم
همون لبخند دلبرانشو زد صورتشو ملوس کرد
مدیر:خوب ممنونم مادیگه میریم برای همه چی ممنونیم
خبرنگارا:همچنین
سریع شمارشو گرفتم
آنیسا:دیدی مصاحبه مو
من:اره لعنتی خیلی خوب بودی راستی چرا تفریحاتو نگفتی یکیش مردم آزاریه هان
آنیسا:همه چیزو که نباید بدونن که حالا قبول میکنی
من:الان بابات آتیش گرفته
آنیسا:نگران اونش نباش مامی حلش میکنه
من:منکه نمیتونم جدا از مامانم زندگی کنم
آنیسا:توبیا بیگ هیت با مدیر صحبت کن حلش میکنه برات
من:خیل خابببب الآن میام
سوار اتوبوس شدم چیه من خاب بابام کارمنده ماشین زیر پاشه
رسیدم وارد کمپانی شدم دیدم میا هم هست
من:عرررر آنی میا
اون دوتا:عرررر ایسو
پریدیم بغل هم دیگه تاجایی که جا داشت هم دیگه رو فشار دادیم
*خدایا یکی کم بود دوتادیگه هم اضافه شدش
به صاحب صدا نگاه کردم جین بودش
من:اوه ببخشید
منو ومیا قرمز شدیم از خجالت اما انگار نه انگار آنیسا البته از موقعی کع دبستان باهم بودیم همینطوری بود
مدیر:شما خانوما بیاین داخل دفتر
مدیر:خوب اسماتون
میا:،من میا هستم
من:منم ایسو هستم
مدیر:خوب خوشحالم که اینجاین ودعوت مارو بپذیرید برای عضو شدن تو گروه ما
من:جناب مدیر عذر میخوام اما من باید شب ها خونه باشم مادرم تنهایی میترسونش
مدیر:اوه پس که اینطور مشکلی نیس حلش میکنم
میا:من.پدرم فوت کردن برای همون مادرم جزء من کسی رو نداره منم نمیتونم جزء موقعیت هایی خاص شب ها بیرون باشم
مدیر:درک میکنم پس موافقید که عضو بیگ هیت بشید
ما:البته
قرار داد بستیم به مامان گفتم خیلی خوشحال شدش
آنیسا:چیشد
ما،:حله
۹.۰k
۲۶ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.