منتظر هستم بیایی تا که دیدارم کنی

......
منتظر هستم بیایی تا که دیدارم کنی
بوسه ای از دل زنی بر عشق وادارم کنی
مهر است بیا مهر دلم باش ای عزیز
ریزش پاییزی ام، پیوسته گلدارم کنی

با ادای حوریان مهمان شبهایم شوی
در بهشتم یا زمین؟ دیوانه، شک دارم کنی

میشوم بیمار تو تا که پرستارم شوی
گرمی اغوش من باشی و تب دارم کنی

با خیال وصل تو این شعر را سر میکنم
منتظر هستم بیایی تا که دل دارم کنی.....
دیدگاه ها (۷)

.....بغلم کردن و هی ناز کشیدن...ممنوع!دست دور کمرم حلقه...اک...

......باز امشب از خیال تو غوغاست در دلمآشوب عشق آن قد و بالا...

....‌آنچنان زیبا تومیخندی که جادو میشوممثل یک کودک دمادم پر ...

.....مستم از جام لبت انگور می خواهی چه کار تو خودت نوری عزیز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط