مستم از جام لبت انگور می خواهی چه کار
.....
مستم از جام لبت انگور می خواهی چه کار
تو خودت نوری عزیزم نور می خواهی چه کار
حس دریا داری و چون رود جاری می شوی
خط بزن این دشت را هاشور می خواهی چه کار
هرچه باشی من کبوتر میشوم بر شانه ات
با وجود من بگو منشور می خواهی چه کار
عشق یک دنیای عرفانی است در قاموس تو
در غزل دنیای بی منظور می خواهی چه کار
توی قلبت جا دهی هر روز عاشق می شوم
من که تسلیمم دو دست زور می خواهی چه کار
هرچه می خواهی بگو دیوانه بودن عار نیست
تا خودت هستی بگو مامور می خواهی چه کار
......
مستم از جام لبت انگور می خواهی چه کار
تو خودت نوری عزیزم نور می خواهی چه کار
حس دریا داری و چون رود جاری می شوی
خط بزن این دشت را هاشور می خواهی چه کار
هرچه باشی من کبوتر میشوم بر شانه ات
با وجود من بگو منشور می خواهی چه کار
عشق یک دنیای عرفانی است در قاموس تو
در غزل دنیای بی منظور می خواهی چه کار
توی قلبت جا دهی هر روز عاشق می شوم
من که تسلیمم دو دست زور می خواهی چه کار
هرچه می خواهی بگو دیوانه بودن عار نیست
تا خودت هستی بگو مامور می خواهی چه کار
......
- ۳.۳k
- ۰۵ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط