حکایت من

حکـــــــــــــــــــــایت من…

حکایت کسی بود که عاشق دریا بود اما قایقـــــــــــــــــــــی نداشت…

دلباخته سفر بود اما همسفـــــــــــــــــــــر نداشت…

حکایت کسی بود که زجر کشید اما ضجـــــــــــــــــــــه نزد…

زخم داشت اما ننالیـــــــــــــــــــــد…

گریه کرد اما اشک نریخـــــــــــــــــت…

حکایت من حکایت کسی بود کـــــــــــــــــــــه…

پر از فریاد بود اما سکوت کرد تا همه ی صداها را بشنـــــــــــــــــــــود…
دیدگاه ها (۱)

ﻋﺸﻖ ﺭﺍ......ﺑﺎ ﻫﺮﮐﺲ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﮑﻦ ......ﺻﺒﺮ ﮐﻦ.....ﺻﺒﺮ ﮐﻦ......ﺳ...

تو از پیش من هرگز نرو، من بی تو تنها می شومبا حرف هر بیگانه ...

ﺳﻘﻒ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺴﺘﻮ ﺑﺒﺮ ﺑﺎﻻ !ﺗﺎ ﺑﺤﺎﻝ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﺍﺯﺗﻮﻥ ﺑﭙﺮﺳﻦ ﭼﺎﻯ ...

اینم به درخواست یه دوست

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

☆شبح ابی پارت ۶☆باد سردی از لای درختان عبور می‌کرد و هوای اط...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط