زن چادرگلی گلی گل ریزشو سرش کرد

‏زن چادرگلی گلی، گل ریزشو سرش کرد
و #چمدون قهوه‌ای بزرگ مستطیلیشو برداشت
و گفت، من دیگه توی این #خونه نمیمونم،
#مرد دستشو گرفت و گفت بریم، منم نمیمونم
#ƝAƵAƝǀƝ
دیدگاه ها (۱)

ایـــ عم پیکــآسووووو *_*سفــآرش نقاشی هم قبول میکنماااا*_*#...

میگـ چــرآ همیشعــ تنهــآییهمعــ جــــآ؟میگمــ چونــ خدآمـــ...

روز های بعد از تو

داستان پارک

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط