مادرم هیچ وقت، به من نگفت دوستم دارد وقت نداشت دستش همیشه بند بود من اما دوست داشتنش رازنگ های تفریح در سیب قرمزی که ته کیفم گذاشته بودگاز می زدم... مادرعاشقتم
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.