مزایای دوستی
مزایای دوستی
p1
Couple : kookv
Genre: full smut , daddy kink,dirty talk
"ن...نامجون'
تهیونگ وقتی که پسر بلند و برنز عمیق و عمیق تر درونش م.یکوبید
و به پروس..تاتش ضربه میزد ن..اله کرد .
وقتی که دوباره نامجون به همون نقطه ض.ربه زد اجازه داد یه ن.اله ی
بلند دیگه از دهنش خارج بشه.
"اهه .. نامجون"..
پسر کوچیک تر هم ن..اله ای کرد و ضربه ای به باس..ن سفید و توپرش
زد و با این کارش رد قرمز دستش و اونجا گذاشت.
"لعنتی .. خیلی ت.نگ و داغی .. اهه خدا ی من"
خودش و بیرون کشید و پسر ریز جثه تر رو چرخوند،حالا صورت
هاشون مقابل هم قرار داشت. پاهاش رو توی شکمش جمع کرد تا
س...وراخی که توسط دی..ک خودش بزرگ شده بود، جلوی چشم هاش
قرار بگیره. انگشت های بلندش رو که از لذ..ت زیاد، سرد شده بودن
رو روی ورو..دیش کشید .
"ف.اک یو نامجون! داری چه گهی میخوری ؟ فقط اون د..یک لعنتیت رو
یه بار دیگه داخلم کن"
نامجون پوزخندی زد و درحالی که سر دی.ک..شو داخل سوراخ تهیونگ
میزاشت ، لپای سفید باسنشو توی دستش فشار داد و اس..پنک محکی
بهش زد.
'اهه... فااک"
تهیونگ لعنتی فرستاد و بعد انگشتای بلند و ظریفش رو دور د...یک
نب.ض دارش حلقه کرد و سرش رو کمی فشار داد .
نامجون درحالی که ضربه های عمیقی به داخل تهیونگ میزد،
زبونش رو کنار الله ی گوشش کشید .
صدا ی برخورد بدناشون،ناله های بلند و عمیق و نفس های
سنگینشون اتاق رو پر کرده بود...
.
برای پارت بعد 5 لایک و 7 کامنت..
خواسته ی زیادی نیست پس ی لایک و کامنتتون نشه؟ 🤓
p1
Couple : kookv
Genre: full smut , daddy kink,dirty talk
"ن...نامجون'
تهیونگ وقتی که پسر بلند و برنز عمیق و عمیق تر درونش م.یکوبید
و به پروس..تاتش ضربه میزد ن..اله کرد .
وقتی که دوباره نامجون به همون نقطه ض.ربه زد اجازه داد یه ن.اله ی
بلند دیگه از دهنش خارج بشه.
"اهه .. نامجون"..
پسر کوچیک تر هم ن..اله ای کرد و ضربه ای به باس..ن سفید و توپرش
زد و با این کارش رد قرمز دستش و اونجا گذاشت.
"لعنتی .. خیلی ت.نگ و داغی .. اهه خدا ی من"
خودش و بیرون کشید و پسر ریز جثه تر رو چرخوند،حالا صورت
هاشون مقابل هم قرار داشت. پاهاش رو توی شکمش جمع کرد تا
س...وراخی که توسط دی..ک خودش بزرگ شده بود، جلوی چشم هاش
قرار بگیره. انگشت های بلندش رو که از لذ..ت زیاد، سرد شده بودن
رو روی ورو..دیش کشید .
"ف.اک یو نامجون! داری چه گهی میخوری ؟ فقط اون د..یک لعنتیت رو
یه بار دیگه داخلم کن"
نامجون پوزخندی زد و درحالی که سر دی.ک..شو داخل سوراخ تهیونگ
میزاشت ، لپای سفید باسنشو توی دستش فشار داد و اس..پنک محکی
بهش زد.
'اهه... فااک"
تهیونگ لعنتی فرستاد و بعد انگشتای بلند و ظریفش رو دور د...یک
نب.ض دارش حلقه کرد و سرش رو کمی فشار داد .
نامجون درحالی که ضربه های عمیقی به داخل تهیونگ میزد،
زبونش رو کنار الله ی گوشش کشید .
صدا ی برخورد بدناشون،ناله های بلند و عمیق و نفس های
سنگینشون اتاق رو پر کرده بود...
.
برای پارت بعد 5 لایک و 7 کامنت..
خواسته ی زیادی نیست پس ی لایک و کامنتتون نشه؟ 🤓
۶.۷k
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.