ادامه ی تکپارتی جیمین

ادامه ی تکپارتی جیمین

ویو ات
اون لحظه قلبم شکست فقط رفتم تو اتاقم و درو بسم و گریه کردم و صبح بیدار شدم دیدم که جیمین بالا سرمه و یه لگد به شکمم زد که دیدم گرفت و گفت

جیمین . هوی هرزه زنم صبحانه میخواد باشو برو براش درست کن
ات. باشه
ویو ات
میخواستم برم بیرون که خرید کنم تا براشون صبحانه درست کنم تو راه چنده سره اومدن سر راهم و میخواستن اذیتم کنن که یهو یه مرده اومد و همشون رو زد و اومد سمتم و گفت

؟ . خانم حالتون خوبه
ات. اره مرسی که نجاتم دادین
؟. من من پارک جیون( مثلا برادر جیمین) شما؟
ات. منم کیم اتم
جیون. اها اوکی میشه باهم دوست شیم
ات. بله حتما

ویو ات
رفتم خونه و دیدم جیمین و جینا دارن باهم سکس میکنن و گفتم
ات. من خودم طلاق بگیرم
جیمین. عاحححح اوکی باشه





۵ سال بعد

ویو جیمین
من الان با جینا و دخترمون زندگی میکنیم خیلی زنگی خوبی داریم اما ات با برادرم ازدواج کرد الان دوتا بچه دارند


ویو ات
من تو این ۵ سال با جیون ازدواج کردم و دو تا بچه داریم خیلی زندگی خوبی داریم




پایانننننننن