پارت ۹
پارت ۹
ارباب من
ا.ت ویو
ساعت ۱۲بود و داشتیم خونه رو تمیز میکردیم
که یهو زنگ رو زدن
یونا درو باز کردکه یهو یه زن که معلوم بود چند کیلو ارایش روی صورتش هس
یه چک به صورت یونا زد و از یقش گرفت گفت توی هرزه می هستی تو خونه ی عشق من چیکار میکنی منم اون موقع داشتم فیلم میگرفتم(بچها تو معرفی یادم رفت بگم کوک با پلیس ها همدست هستن و پلیس ها کاری با کوک ندارن پس خدمتکارا گوشی هم میتونن توی عمارت داشته باشن چون به پلیس زنگ نمی زنن )که یهو دختره زد زیر گریه و داشت اشک تمساح میریخت که کوک اومد و دختره رفت بغلش و خودشو میمالوند به کوک
کوک گفت چی شده (علامت جینا~)
~این دختره هرزه من رو زد
علامت کوک+
+یونا رو میگی
~تویه خیانتکاری
+چرا
~چرا رو من باید بگم که چرا اسمشو میدونی
+خب عزیزم خدمتکار خونمه
~یعنی مطمئن باشم
+اوهو ، تو لطفا برو بالا
~باشه
+و تو یونا باید تنب
که چشش افتاد به من گفت چرا داری فیلم میگیری منم فیلمو قطع کردم و فیلمو نشون دادم و گفتم قطع نکردم تا شما بگین که قطع کنم و نگین که فیلم فتوشاپ بوده گفت
+از جینا انتظار نداشتم و بیخیال شد و رفت
کوک ویو
این چندروز به جینا شک دارم ولش کن وگرفت خوابید
ا.ت ویو صبح پاشدم رفتم پایین صبحونه رو روی میز چیدیم پرش زمانی به بعد از خوردن صبحونه کوک
(بچه ها جینا رفته ها) اجوما بهم گفت حواسم به غذا باشه و خودش میخاست بره حیاط رو بشوره گفتم ارباب کجاست گفت رفته بیرون و اهان قانون ۱٠هم اینه که ارباب هروقت رفت بیرون میتونی هر لباسی که میخای رو بپوشی
منم رفتم لباس پوشیدم و گفتم که من میخام حیاط رو بشورم
ورفتم یهو باچیزی که دیدم خشکم زد ......
پایان پارت۹
ارباب من
ا.ت ویو
ساعت ۱۲بود و داشتیم خونه رو تمیز میکردیم
که یهو زنگ رو زدن
یونا درو باز کردکه یهو یه زن که معلوم بود چند کیلو ارایش روی صورتش هس
یه چک به صورت یونا زد و از یقش گرفت گفت توی هرزه می هستی تو خونه ی عشق من چیکار میکنی منم اون موقع داشتم فیلم میگرفتم(بچها تو معرفی یادم رفت بگم کوک با پلیس ها همدست هستن و پلیس ها کاری با کوک ندارن پس خدمتکارا گوشی هم میتونن توی عمارت داشته باشن چون به پلیس زنگ نمی زنن )که یهو دختره زد زیر گریه و داشت اشک تمساح میریخت که کوک اومد و دختره رفت بغلش و خودشو میمالوند به کوک
کوک گفت چی شده (علامت جینا~)
~این دختره هرزه من رو زد
علامت کوک+
+یونا رو میگی
~تویه خیانتکاری
+چرا
~چرا رو من باید بگم که چرا اسمشو میدونی
+خب عزیزم خدمتکار خونمه
~یعنی مطمئن باشم
+اوهو ، تو لطفا برو بالا
~باشه
+و تو یونا باید تنب
که چشش افتاد به من گفت چرا داری فیلم میگیری منم فیلمو قطع کردم و فیلمو نشون دادم و گفتم قطع نکردم تا شما بگین که قطع کنم و نگین که فیلم فتوشاپ بوده گفت
+از جینا انتظار نداشتم و بیخیال شد و رفت
کوک ویو
این چندروز به جینا شک دارم ولش کن وگرفت خوابید
ا.ت ویو صبح پاشدم رفتم پایین صبحونه رو روی میز چیدیم پرش زمانی به بعد از خوردن صبحونه کوک
(بچه ها جینا رفته ها) اجوما بهم گفت حواسم به غذا باشه و خودش میخاست بره حیاط رو بشوره گفتم ارباب کجاست گفت رفته بیرون و اهان قانون ۱٠هم اینه که ارباب هروقت رفت بیرون میتونی هر لباسی که میخای رو بپوشی
منم رفتم لباس پوشیدم و گفتم که من میخام حیاط رو بشورم
ورفتم یهو باچیزی که دیدم خشکم زد ......
پایان پارت۹
۴.۵k
۱۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.