پارت10

پارت10
ارباب من
ا.ت ویو
یهو با چیزی که دیدم خشکم زد یعنی اجوما حیاط به این بزرگی رو هررزو میشوره😳
ولش خوب از اونجا شروع کنم ........
پرش زمانی به 3ساعت بعد
وایی جر خوردم چرا انقد حیاط بزرگه واییییی نه حیاط پشتی مونده ولی اگه در حین تمیز مردن ارباب بیاد من رو ببینه چی نه بابا ا.ت ارباب به این زودی ها نمیاد پس رفتم تمیز کنم
سطل اب رو گذاشتم کنار استخر و رفتم در حال تمیز کردن بودم که دیدم ارباب داره میاد زود رفتم که سطل و راز کنار استخر بردارم که شپلقق بله افنادم تو استخر و منم شنا بلد نبودم داشتم کم کم چشام سیاهی میرفتم که یکی منو گرفت دقت نکردم کی بود و بیهوش شدم
کوک ویو
امروز از صبح رفتم سر معامله و معامله به نفع من شد و کمی خوشحالم رفتم خونه که دیدم یکی مث جت فرار مرد اونور زود پیاده شدم و تفنگم رو اماده کردم دیدم انگار یکی افتاده تو استخر پریدم رفتم تو استخر اما اون اینجا چیکار میکنه اون ......
پایان پارت 10