پارت۲. معجزه💜
پارت۲. معجزه💜
دیگه داشت حوصله مو سر میبرد
کیم سو: خب چرا اخراجم نمیکنین از دستم راحت شین
غول بیابون با عصبانی امد طرفم سیلی زد
دیگه طاقتم تموم شد من نمیتونم ببینم کسی منو میزنه منم نگاهش کنم کم نیاوردم محکم سیلی زد تو دهنش از لبو دماغش خون امد مثل غولی از گوشاش دود بلند میشد با داد گفت
غول بیابون:کیمممم سووووو اخراجییییی
لبخند زدم گفتم
کیم سو :مرسی
امدم بیرون اوه آفتاب پرست هم امده بود(نامادری)
آفتاب پرست :دختر باز چکار کردی که این دعفه اخراجت کردن
صاف زل دم تو چشماش
کیم سو :به تو هیچ ربطی نداره گمشو اونور بزار باد بیاد
بدون توجه بهش زدم بیرون از مدرسه
بابا جلو در با چمدونم امد
بابا:اینم لباسات برات بلیط گرفتم میری پیش مادر بزرگت سئول
کیم سو :هه همین فقط من که از خدامه برم دور از شما باشم مرسی از محبتای پدرانت خدافظظظ مارو بخیر شما رو به سلامت
بدون توجه بهشون رفتم مترو برم فرودگاه باز اشک های مزاحم ریختن اینم زندگی منه رسیدم و سوار هواپیما شدم و...ادامه داره♡︎♡︎♡︎
دیگه داشت حوصله مو سر میبرد
کیم سو: خب چرا اخراجم نمیکنین از دستم راحت شین
غول بیابون با عصبانی امد طرفم سیلی زد
دیگه طاقتم تموم شد من نمیتونم ببینم کسی منو میزنه منم نگاهش کنم کم نیاوردم محکم سیلی زد تو دهنش از لبو دماغش خون امد مثل غولی از گوشاش دود بلند میشد با داد گفت
غول بیابون:کیمممم سووووو اخراجییییی
لبخند زدم گفتم
کیم سو :مرسی
امدم بیرون اوه آفتاب پرست هم امده بود(نامادری)
آفتاب پرست :دختر باز چکار کردی که این دعفه اخراجت کردن
صاف زل دم تو چشماش
کیم سو :به تو هیچ ربطی نداره گمشو اونور بزار باد بیاد
بدون توجه بهش زدم بیرون از مدرسه
بابا جلو در با چمدونم امد
بابا:اینم لباسات برات بلیط گرفتم میری پیش مادر بزرگت سئول
کیم سو :هه همین فقط من که از خدامه برم دور از شما باشم مرسی از محبتای پدرانت خدافظظظ مارو بخیر شما رو به سلامت
بدون توجه بهشون رفتم مترو برم فرودگاه باز اشک های مزاحم ریختن اینم زندگی منه رسیدم و سوار هواپیما شدم و...ادامه داره♡︎♡︎♡︎
۳.۷k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.