روزی مردی رو به حکیمی کرد و گفت:
روزی مردی رو به حکیمی کرد و گفت:
ای حکیم چرا همسرم یک گل رز را
که یک روز زنده است و روز دی
میمیرد اینقدر دوست دارد
ولی من که هرروز برایش میمیرم و
زنده میشم دوست ندارم
حکیم لبخندی زدوگفت :
خیلی قشنگ بود با تلگرام بفرس :)
#pøp
ای حکیم چرا همسرم یک گل رز را
که یک روز زنده است و روز دی
میمیرد اینقدر دوست دارد
ولی من که هرروز برایش میمیرم و
زنده میشم دوست ندارم
حکیم لبخندی زدوگفت :
خیلی قشنگ بود با تلگرام بفرس :)
#pøp
۷۴۶
۱۳ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.