خدافظی کردن و هرکدوم رف خونه خودش

خدافظی کردن و هرکدوم رف خونه خودش
ویو ا/ت : رسیدم خونه ساعت ۶ بود رفتم لباس هامو عوض کردم و رفتم دوش گرفتم و بعدش یه چیزی خوردم ساعت ۷:۴۸ دقیقه بود رفتم لباس پوشیدم و ارایش کردم و رفتم سمت کافه
ویو کوک : داخل کافه منتظر بودم از اون دختر خوشم اومده بود و میخواستم بهش پیشنهاد بدم پس به رعیس کافه گفتم کافه رو خالی کنه استرس داشتم که ا/ت اومد
+سلام
-سلام خوش اومدی بیا بشین
+خیلی ممنون
#خوش اومدید چی میل دارید
+قهوه تلخ
-منم یه قهوه تلخ میخورم
#چشم الان براتون میارم
-ا/ت خیلی خوشگل شدی
+ممنون توهم خوشتیپ شدی
#بفرمایید قهوه هاتون
+ -ممنون
-ا/ت میتونم یه چیزی بگم
+اره بگو
-میدونم تازه اشنا شدیم و خب راستش من از تو خوشم اومده میشه باهم باشیم
+خب منم از تو خوشم میاد اقای جونگکوک (لبخند)
-یعنی قبول میکنی باهم باشیم
+اره چرا که نه
ا/ت و جونگکوک یکم باهم رقصیدن و رفتن شام خوردن و به مرور زمان عاشق هم شدن
پایان.........
دیدگاه ها (۵)

درخواستی فیک بدید بنویسم

میخوام فیک جدید بزارم اسم ازدواج اجباری اگه لایک ها به ۲۰ تا...

بچه ها دوپارتی چونگکوک یکم طولانی شد شب ادامه اش رو براتون م...

ادامه پارت قبل-اخ باشه اخخویو کوک : نشستم تا اون خانم صورتم ...

پارت 10 بادیگارد رفت بیرون و جعبه رو باز کردم دیدم یه لباس خ...

پارت ۶۱ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۶۴ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط