تو را دوست میدارم بی دلیل
تو را دوست میدارم بی دلیل
بی پرسش
همانگونه که ماهی نقره ایِ کوچکِ رود
وسعتِ بی انتهایِ دریا را
در خواب می بیند
هر شب
تو را دوست میدارم
مثل بادبادکی
که سوارِ بادِ سرکش می شود
و سر از خانه ی ابرهای سپید در می آورد
مثل پیچکی که به تنه ی درختی می پیچد
تا خورشید را برایش بچیند ،
از پیراهنِ آبیِ آسمان
تو را دوست میدارم
همانند کرم ابریشمِ درون پیله
که شوقِ پرواز لا به لایِ گل های رازقی ،
در دلش غوغا می کند
تو را دوست میدارم
به اندازه ی تمامیِ ستاره های
آسمانِ کویر در شب
همانقدر بی انتها ...
بی پرسش
همانگونه که ماهی نقره ایِ کوچکِ رود
وسعتِ بی انتهایِ دریا را
در خواب می بیند
هر شب
تو را دوست میدارم
مثل بادبادکی
که سوارِ بادِ سرکش می شود
و سر از خانه ی ابرهای سپید در می آورد
مثل پیچکی که به تنه ی درختی می پیچد
تا خورشید را برایش بچیند ،
از پیراهنِ آبیِ آسمان
تو را دوست میدارم
همانند کرم ابریشمِ درون پیله
که شوقِ پرواز لا به لایِ گل های رازقی ،
در دلش غوغا می کند
تو را دوست میدارم
به اندازه ی تمامیِ ستاره های
آسمانِ کویر در شب
همانقدر بی انتها ...
۵۸۱
۱۱ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.