چشمانم را میبندم آرام آرام یادت زیر پلک هایم ورق میخورد

چشمانم را میبندم، آرام آرام یادت زیر پلک هایم ورق میخورد.
با ترسیم لبخندت دوباره خنده روی لبم جان میگیرد و غوغایی بپا میکند
امشب بیشتر از همیشه یادت دلربایی میکند، نشسته است بر هلال ماه، تاب میخورد و از دور برایم دست تکان می دهد و من هرچه ذهنم را پرواز می دهم باز می نشیند روی بام دلم و عاشقانه نگاهت میکند. تو را در همه چیز می شنوم در آخرین صدای پرندگان شب، سنفونی باران و صدای باد لابلای برگهایی که در آغوش یکدیگر به خوابی آرام فرو رفته اند.
هرچه شب بیشتر در بستر سکوت می غلتد، صدای ضربان قلبم بیشتر تو را فریاد می زند.
کاش میشد فقط یک امشب تو را از رویاهایم بیرون بکشم و بنشانمت جلوی چشمانم و غزل وار برایت شعر ببافم تا ببینی ردیف ها چه خوش می نشینند در آغوش قافیه های دوست داشتنم تا تو را غرق عشق کنند
و باز صدای تیک و تاک ساعت یاداور قرار شبانه ام می شود با تو ....
دلبر جان دیدی دوباره آنقدر مرا سرگرم دوست داشتنت کردی که شب به نیمه رسید.
باقی عاشقانه هایم بماند برای دیدارمان در خواب.
شبت بخیر جانم ... بی صبرانه منتظرت هستم تا بیایی و به این دلتنگی پایان دهی ....

#ندا
دیدگاه ها (۳)

❌ خشونت علیه زنان همیشه یک چشم کبود و دندان شکسته و دماغ خون...

داشتم فکر می‌کردم هیچ مهم نیست که قد یه مرد یک و نود باشه یا...

تو را دوست میدارم بی دلیل ...

اصلا به این فکر نکن که دیگران برای تو چه فکری می کنندحتی برا...

عاشقانه های شبنم

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

8:Amityville Horror Houseخانه ترسناک امیتویل بعد تمام شدن فی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط