یک نفر از آسمان من،....... ستاره چید و رفت
یک نفر از آسمان من،....... ستاره چید و رفت
دل خوشی ها را برای دل خوشی دزدید و رفت
چون محبت را برای ظلمت شب عرضه داشت
ماه را شرمنده از این زندگانی دید و رفت
در تصور بهترین گل را تصاحب کرده ام
ناگهانی ساقه های این گلم خشکید ورفت
سالها از چشم او من عشق را آموختم
بر وفا داری من آن بی وفا خندید و رفت
خواستم تا در ابد........... باشد کنار من ولی
چون که همراهم نبود ،در نیمه راه پیچید و رفت
من برایش کمتر از..... گل را نگفتم پس چرا
چون پرستو عاقبت از شهر من کوچید و رفت
از محبت خوارها گل میشود؟؟؟ ...باور نکن
چون محبت کردم و خارش به دست کوبید و رفت
دل خوشی ها را برای دل خوشی دزدید و رفت
چون محبت را برای ظلمت شب عرضه داشت
ماه را شرمنده از این زندگانی دید و رفت
در تصور بهترین گل را تصاحب کرده ام
ناگهانی ساقه های این گلم خشکید ورفت
سالها از چشم او من عشق را آموختم
بر وفا داری من آن بی وفا خندید و رفت
خواستم تا در ابد........... باشد کنار من ولی
چون که همراهم نبود ،در نیمه راه پیچید و رفت
من برایش کمتر از..... گل را نگفتم پس چرا
چون پرستو عاقبت از شهر من کوچید و رفت
از محبت خوارها گل میشود؟؟؟ ...باور نکن
چون محبت کردم و خارش به دست کوبید و رفت
۸۴۲
۲۲ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.